❓❓سوال❓❓ 1⃣ آیا فقه یعنی همان شاخه اعتباری علوم، توانمندی اداره جامعه را دارد؟ 2⃣ آیا منحصرا با ابزار فقه می توان جامعه را اداره کرد؟ (سوال اول و دوم متفاوتند. اولی ناظر به توانمندی درونی یا به عبارتی ادعای این علم است، دومی ناظر به واقعیت) 3⃣ بر اساس این فرض که پاسخ به پرسش قبلی مثبت نباشد، آیا از علوم توصیفی برای اداره جامعه باید استفاده کرد؟ کدام شاخه از علوم توصیفی؟ آیا علوم استقرایی هم به کار می‌آیند؟ 4⃣ به نظر میرسد که اگر پاسخ به پرسش قبل را مثبت بدانیم، ناگزیر از پذیرفتن قرائت های دیگری( اخلاقی، علمی، ایدئولوژیک و اساطیری ) از پدیده ها و پدیدارها، در کنار قرائت دینی هستیم. اگر این صورت‌های متفاوت شناخت در تزاحم با هم قرار بگیرند، تکلیف چیست؟ بر چه مبنایی یکی را بر دیگری تفوق می‌دهیم؟ 👇👇👇👇👇👇👇