🎙 🔻پیوند اخلاق و سیاست ساده‌لوحانه نیسـت 🔸متفکران جماعت‌گرا شاکله اصلی انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی خود را برمبنای نقد آموزه‌های سیاسی و اخلاقی لیبرالیسم ترسیم کردند. 🔸بازتعریف رابطه حق با خیر، فرد و اجتماع، ادعای بی‌طرفی لیبرال‌ها نسبت‌به غایات و شیوه زندگی شهروندان، جهانشمولی یا خاص‌گرایی ارزش‌ها از منظر اخلاق و خیر مشترک، برخی از مهم‌ترین چارچوب‌های معرفتی این جریان فکری معاصر در غرب است. 🔸جماعت‌گرایان سرگشتگی، ازهم‌گسیختگی و ظهور انسان اتمیستی را از آفات لیبرالیسم وظیفه‌گرا می‌دانند. به‌قول السیدر مک‌اینتایر، فیلسوف جماعت‌گرا، درپی غلبه نگرش مکانیکی به طبیعت در جهان‌بینی سده‌های هفدهم و هجدهم، باورهای اخلاقی از پشتوانه‌های غایت‌گرایانه خود تهی شدند، هرچند بار عینی و جهانشمول خود را به سنت پس از خود منتقل کردند. 🔸عدالت در قلب سیاست و سیاست‌های اخلاقی قرار دارد. برابری در بهره‌برداری از مواهب و فرصت‌ها، اقتصاد مبتنی‌بر مبادلات واقعی بازار، احترام به کرامت انسان و صیانت از آن، شهروندی و مشارکت جملگی از شاخه‌های درخت تناور عدالت هستند. درختی که حیات و ممات آن منوط بر پیوند اخلاق باسیاست است. 🔸 عدالت، اعتماد مردم را به یک قدرت سیاسی تبدیل می‌کند [و] موجب انسجام شهروندان می‌شود. در غیاب عدالت حداقلی، ما با فروپاشی جامعه از درون و بیرون مواجه می‌شویم. 🎤دکتر نیلوفر چینی‌چیان •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• 📌آدرس کانال؛ 🆔@fekrat_net