بخش 2/2
در این بین عدهای نیز سعی دارند با بهرهگیری از اصطلاحات، مفاهیم و ادبیات مدرن، تفسیری از واقعه عاشورا ارائه دهند.
از میلاد دخانچی که خود را نماینده چپ مسلمان میداند، عاشورا را با ادبیات مدرن تحلیل و سخن از دولت(state) اموی میکند تا امثال داوود فیرحی که با کلیدواژه «اصلاح» (reform) سعی دارند قیام امام حسین(ع) را به یک اصلاحات رفرمیستی متناظر با ادبیات لیبرال تقلیل دهند. البته که این اختلاف در باب انگیزههای قیام امام حسین(ع) نیز وجود دارد و هرکس متناسب با خاستگاه فکری خود (فارغ از واقعیتها) انگیزههای قیام حسینی(ع) را تأویل میکند؛ از استبداد و بیاعتنایی به جمهوریت گرفته تا عدم آزادی مردم و فساد و بیعدالتی و... تفاسیری است که از سوی روشنفکرنمایان معاصر در انگیزه حرکت امام حسین(ع) صورت میگیرد.
اما جریان فکری انقلاب اسلامی، مبتنی بر خوانش اصیل تاریخی، روایی و اجتماعی از عاشورا، نه تنها حرکت امام حسین(ع) را با ایدئولوژیهای مدرن و سکولار خوانش نمیکند؛ بلکه مفهوم اصیل «سیاست قدسی» را پایهریزی میکند و قیام عاشورا را نه یک پدیده خاص و استثنائی، بلکه در نظام جریان هدایت و راهبری تمام ائمه معصومین علیهمالسلام تفسیر میکند؛ بنابراین اساسا به مفهوم سیاسی عاشورا بهصورت متعالی و عمیق نظر میکند. نکته مهم در اینجا آن است که هرچند در اندیشه انقلابی، قیام امام حسین(ع) یک حرکت دینی ـ سیاسی محسوب میشود، اما سیاست مدرن را تحمیل تأئید نمیکند؛ بلکه یک سیاست قدسی همراه با معنویت عمیق دینی را در نهضت حسینی جستوجو میکند؛ همچنین معتقد است که نهضت حسینی(ع) به عنوان یکی از ارکان هویت تشیع، زمینهساز پایهریزی و تعمق اندیشه و تمدن اسلامی بوده است؛ بنابراین در تلاش است که از این واقعه، پیامی جامعهساز و تمدنی اقتباس کند.
📌کانال فکرت؛
🆔
@fekrat_net