📚 فلسفه‌ی_فلسفه‌ی_اسلامی ✍️ استاد_یزدانپناه 💢بخش6️⃣1️⃣ ❇️ بررسی مؤلفه های یقین و معرفت حقیقی 🔘 دیدگاه استاد یزدان پناه ⬅️ بحث در باب مؤلفه های معرفت حقیقی، زیربنای بحث های معرفت شناسی است. کاوش و تحلیل در این زمینه روشن خواهد ساخت که چرا سه مؤلفه برای یقین بیان کرده است. ⬅️ در معرفت شناسی علم (تصدیقی) را چنین تعریف می کنند: «باور صادق موجه». در معرفت شناسی، علم حقیقیِ تصدیقی در نظر است، نه مطلق هر علم تصدیقی. ⬅️ راه برهان ما را به واقع می رساند و معرفت حقیقی و یقین به بار می آورد. 🔘 اعتقاد؛ نخستین مولفه ی علم تصدیقی ⬅️ اعتقاد با تردید جمع نمی شود. اگر تردید وجود داشته باشد، به ثبوت نسبت نمی توان حکم کرد و اعتقادی به آن شکل نمی گیرد. با این قید، شعریات از تعریف یقین خارج می شوند. شعریات تخییل ایجاد می کنند که چیزی بیش از تصور نیست. 🔘 دومین مؤلفۀ علم حقیقی، اعتقاد به صدق ⬅️ روشن است که مفهوم این قضیه متعلق اعتقاد نیست. حتی اگر قضیه درباره امور ذهنی باشد، دربارۀ محکی و ورای خود خبر می ده که می توان آن را «ذهن ورای ذهن» خواند. اعتقاد همواره به ورای قضیه تعلق می گیرد که شامل امور ذهنی و امور خارجی بشود. ⬅️ شرط علم، اعتقاد به مطابقت قضیه با واقع است و صرف حکایتگری بدون کشف، کافی نیست. اگر به صدق قضیه اعتقاد نداشته باشم، نمی توانم بگویم که بدان قضیه علم دارم. ⬅️ نخستین شرط ابن سینا، یعنی اعتقاد اول، مجموع دو مؤلفه ای است که تا کنون در تحلیل علم بدان دست یافتیم، یعنی اعتقاد به صدق گزاره. 🔘 مؤلفه ی سوم؛ انتفای صدق نقیض قضیه ⬅️ کسی که به قضیه ای اعتقاد دارد و در عین حال احتمال می دهد نقیض آن نیز صادق باشد، درواقع بدان علم ندارد. باید اعتقاد مزبور، جزمی نیز باشد. این نکته همان شرط دوم ابن سیناست. در حقیقت «ظن» پدید آمده است و هنوز علمی در کار نیست. 🔘مؤلفه ی چهارم؛ تحصیل اعتقاد از علت ⬅️ مؤلفۀ دیگر علم حقیقی این است که باید اعتقادهای مذکور، توجیه کننده داشته باشند و از علت حاصل آمده باشند. ⬅️ کسی که به گزاره ای علم دارد علمش می باید به دلیل خاص صدق آن گزاره مستند باشد، وگرنه نمی تواند واقعاً بدان جزم داشته باشد. این شرط چهارم، در واقع لازمۀ سه شرط پیشین است. ⬅️ انسان برای عالم شدن به امری که پیش تر بدان علم نداشت، نیازمند آن است که معلوم به نحو ضروری نزد او روشن باشد. در اینجا طبیعی است که باید امری موجب شده باشد او نه نحو ضروری آن معلوم را دریافت کرده باشد. روشن است که آن معلوم خودبه خود برای او حاصل نشده است. ⬅️ با این شرط، اموری مانند حدس عرفی و اعتقاد تقلیدی خارج می شوند. 🔘 مؤلفه ی پنجم؛ دلیل اعتقاد، دلیل ذاتی حقیقی و نفس الامری باشد ⬅️ دلیل و توجیه کنندۀ اعتقاد، باید یقیناً ما را به واقع برساند. علت اعتقاد، می باید نه علتی به حسب عالِم، بلکه به حسب علم باشد. اگر راهی طی شود که ضرورتاً و به حسب واقع به علمی بینجامد، آن علم، حقیقی خواهد بود. ⬅️ لازمۀ جزمی بودن اعتقاد، یعنی محال بودن صدق نقیض آن، این است که از راه دلیل ذاتی و نفس الامری خود پدید آمده باشد. 🔘 امور توجیه کنندۀ ذاتی اعتقاد: ⬅️ علت نفس امری، به حسب علم است نه عالِم؛ یعنی باید دید که علم چگونه به دست می آید، نه اینکه عالِم چگونه جزم می یابد. ⬅️ پاسخ این است که توجیه کنندۀ ذاتی علم، بیّن بنفسه بودن در اولیات و برهان در امور نظری است. در برهان، علت ذاتی علم به امور نظری را می جوییم. در این صورت علم و معرفت به امری حقیقی و ذاتی ورای عالِم گره خورده، و از حد عالِم و شخص علم او فراتر رفته است. ⬅️ اینکه ابن سینا می گوید اعتاقد دوم باید زوال ناپذیر باشد، به همین نکته اشاره دارد. او، می گوید اعتقاد، یا خود از اولیات است و یا با حد وسط ذاتی به دست می آید. 🔘 تعریف رایج معرفت در مباحث معرفت شناسی ⬅️ باور صادق موجه. قید موجه، خود مشکلاتی پدید آورده است؛ اما باید علت ذاتی، ضروری و اضطراری اعتقاد به کشف را مطرح کرد، و بدین طریق مشکلی را که ادموند گتیه مطرح کرده است، گشود. 📚 منبع: کتاب تأملاتی در فلسفه‌ی فلسفه‌ی اسلامی ص 105_113 📌آدرس کانال؛ 🆔eitaa.com/fekrat_net