📚 فلسفه‌ی_فلسفه‌ی_اسلامی ✍️ استاد_یزدانپناه 💢بخش6️⃣2️⃣ ❇️ کنش های عقلی تحقق بخش علم یقینی 🔘 5. عقل توصیفی 🔺 کنش عقلی توصیف در فضای تصدیق مطرح است. عقل تحلیلی مفاهیمی حصولی فراهم می آورد، عقل توصیفی بین مفاهیم انتزاع شده توسط عقل تحلیلی، ارتباط برقرار می کند و در حین این ارتباط، مقارنه ای نیز با خارج انجام می دهد تا ببیند که آیا آنچه فراهم آورده، با واقعیت سازگار است یا خیر. 🔺عقل توصیفی تصدیق بالفعل فراهم می آورد. این کار از آن رو صحیح و مجاز است که عقل توصیفی اتحاد و گره خوردگی را در دل همان موطنی که در آن به فعالیت گزارشگری پرداخته است، با مدد عقل شهودی می یابد. 🔺 کار عقل توصیفی مبتنی بر فهم (شهودی یا عقلی) و مسبوق بر آن است. 🔺 عقل توصیفی در فضای علم حصولی، برای گزارش از آنچه در فهم می گذرد، آن مفاهیم را به هم می پیوندد و تصدیق بالفعل پدید می آورد. عقل توصیفی آینۀ خارج است، البته همراه با اذعان و حکم دربارۀ خارج. اگر ارتباط شهودی با خارج قطع شود، این اذعان و حکم همچنان موجود خواهد بود. 🔘 حصول نسبت حکمیه، کنش کدام عقل است 🔺 می دانیم که حکم و اذعان پس از تصور نسبت حکمیه صورت می گیرد. می توان گقت نسبت حکمیه را، که هویت تصوری دارد، عقل تحلیلی به دست می آورد، و نیز می توان گفت خود عقل توصیفی آن را به دست می آورد، و بعد بدان اذعان می کند. تحلیل دوم ترجیح دارد: همان واقعی که عقل آن را دیده، و عقل توصیفی را تحریک می کند تا بدان اذعان کند، باعث می شود عقل توصیفی نسبت حکمیه را بسازد. 🔺 نسبت حکمیه جزو کارهای عقل توصیفی است. عقل توصیفی ابتدا این نسبت را تصور می کند و بعد به‌وزان خارج، بدان اذعان می کند. 🔘اذعان به سلب 🔺 آیا در قضیۀ سالبه، اذعان وجود دارد یا خیر؟ شیخ اشراق معتقد است اذعان سلبی وجود دارد و ملاصدرا بر آن است که سلبِ اذعان است. به نظر می رسد حق با شیخ اشراق است. 🔺 اذعان سلبی یکی از اموری است که در شهود بدین شکل یافت نمی شود، و برای حاصل آمدن آن، مقایسۀ عقلی لازم است.عقل توصیفی این مقایسه را انجام می دهد و سپس به سلب و نفی حکم می کند. می توان گفت در شهود، فهم وجود دارد و به صورت شهودی، نبودن نسبت فهم می شود. بنابراین می توان گفت: «دیدم که نیست». 🔺 آیت الله جوادی آملی معتقدند که چنین نیست و نیستی متعلق دیدن قرار نمی گیرد. «دیدم که نیست» نادرست است و باید گقت : « ندیدم که هست». اما به نظر می رسد که عدم مضاف (نه عدم مطلق) می تواند متعلق شهود قرار گیرد فهم شهودی از آن به دست آید. از باب نمونه، تصور کنید شخصی نزد شما نشسته است و ناگهان ناپدید شود. در این حال می بینید که او نیست. البته پذیرش این نکته دشوار می نماید. ملاصدرا معتقد است عدم مضاف حظی از وجود دارد. حظ وجودی، در حد خود، متعلق شهود و فهم شهودی قرار می گیرد. 🔺 در قضیۀ سالبه اذعان وجود دارد، و مفاد چنین قضیه ای، سلب اذعان نیست. وقتی من می بینم کاغذی سفید است، اذعان می کنم که این کاغذ سیاه نیست، نه اینکه اصلاً اذعانی ندارم. 📚 منبع: کتاب تأملاتی در فلسفه‌ی فلسفه‌ی اسلامی ص 164_167 📌آدرس کانال؛ 🆔eitaa.com/fekrat_net