بعد از عبور از مرز، به سمت گاراژ رفتیم و برای اولین بار در این چندین سالی که به سفر اربعین می‌آییم، بلافاصله ماشینی به سمت نجف، به قیمت ۱۰ دینار یا همان ۳۱۰ هزار تومان خودمان، بسیار سریع هماهنگ شد. همانند بسیاری از رانندگان عراقی جوان و پرانرژی، خوش‌رو و مهربان در عین حال جدّی و بسیار مقیّد از رضایت‌مندی مسافرین خود. جهت تهیه صبحانه در یکی از موکب‌های بسیاری که در طول مسیر عراقی‌ها برپا کرده‌اند، ایستاد، بسیار اصرار داشت همه پیاده شوند و صبحانه بخورند. جایی هم کنار زد پرده‌ای را برای اینکه آفتاب مسافران را اذیت نکند به ماشین خود وصل کرد. راستی از موقعی که سوار شده‌ایم کولر یک کله دارد کار می‌کند... در ایام اربعینی یکی از آن چیزی‌های که بسیار جالب توجه است، عربی صحبت کردن ایرانی‌ها با رانندگان عراقی است‌‌ که جالب‌تر از آن تفهیم دو طرف است. سایر مسافرین خیلی سعی داشتند عربی فصیح صحبت کنند ولی خب وقتی نمی‌شود، نمی‌شود. پ.ن: البته در واژگان رشد چشم‌گیری دیده می‌شود؛ دیگر به جای الحاجی الآب بگیر البرای ما، گفته می‌شود "مای بارد" 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ @Fekrat_Net