عقیده به تناسخ یا عود ارواح قدیمی ترین مسئله درمیان بشر ☯️🔻
قسمت (ششم) 6️⃣
♦️ یک نفر خداپرست که معتقد است نظام کائنات جهان هستی مطابق یک اراده ازلی و بر طبق یک سلسله قوانین صحیح اداره می شود چگونه ممکن است این عمل احمقانه را به مبدأ بزرگ جهان آفرینش نسبت دهد و بگوید :
🔷 او پس از آن که موجودی همه مراحل تکاملی خود را – بطور کامل یا ناقص – طی کرد دو مرتبه او را به حال نخست برمی گرداند و از« صفر» شروع می کند ⁉️
🔶 آیا اگر کسی دانشجوئی رااز دانشگاه – هر قدر دانشجو ضعیف باشد – به کلاس اول دبستان برگرداند و او را وادار به خواندن الفبا و «بابا نان داد و مامان آب داد » بکند بر او نمی خندند⁉️
♦️ چطور می توان این عمل مضحک را به خدا نسبت داد❓
🔷 حق این است که روح پس از جدائی از بدن دیگر به این جهان و به درون رحم باز نخواهد گشت وباز گشت به زندگی رستاخیز نیز در یک مرحله عالیتر و در یک جهان دیگرو برتر صورت می گیرد .
🔶 و در حقیقت همانطور که « این جهان » نسبت به « جهان کوچک رحم» یک مرحله عالی تکاملی محسوب می شود « جهان دیگر » نیز به همین نسبت مرحله تکاملی این جهان خواهد بود و این جهان دربرابر آن در حکم فضای کوچک رحم می باشد .
🔷 به هر حال اعتقاد بازگشت روح به زندگی جدید دراین جهان یک عقیده بتمام معنی ارتجاعی است. هر روح تنها با بدن خود می تواند زندگی کند.
🔶 اگر می بینیم فلاسفه بزرگ ما عموما عقیده «تناسخ » و بازگشت ارواح به بدن حیوان یا انسان دیگری را در این جهان به کلی مردود شناخته اند تنها از این نظر نیست که آیات قرآن مجید و منابع حدیث اسلامی این عقیده را طرد می کنند بلکه علاوه بر این از نظر دلائل عقلی نیز این موضوع بروشنی ابطال شده است.
🔷 از نظر نتیجه عملی نیز این عقیده آثار نامطلوبی دارد که در پایان این سلسله بحثها از نظر خوانندگان محترم خواهد گذشت.
🔶 در بحث پیش این مطلب را اثبات کردیم که : نخستین عیب بزرگ این عقیده, مخالفت صریح آن« با قانون تکامل در جهان زندگی و حیات» و « ارتجاعی بودن» آن است .
🔷 چگونه ما میتوانیم معتقد باشیم که خداوند ارواح را پس از یک سیر تکاملی – ولو نسبی – به حال اول باز می گرداند و مجددا روح یک انسان چهل ساله را (مثلا) در درون جنینی قرار داده و باز او را در همان مراحل کودکی سیر می دهد یک سیر کاملا تکراری و بی حاصل تا این که پس از مدتها دوباره به جای اول برسد.
🔶 هرکس می فهمد که این برنامه یک برنامه عاقلانه نیست بلکه برنامه های تکاملی جدید همواره باید از نقطه ختم برنامه های قبلی شروع گردد نه از نقطه شروع آن!
🔻 اکنون به سراغ دلائل عقلی دیگر برویم:
🔷 هیچ روحی به درد بدن دیگری نمی خورد بر خلاف آنچه بعضی خیال می کنند روح آدمی درآغاز یک موجود کامل است و ساخته و پرداخته نیست. اما روح مراحل تکامل خود را در این جهان تدریجا می پیماید.
🔶 کیست که نداند روح کودک همانند جسم او کودک است و روح یک جوان مانند جسم او پر شور و با نشاط و با حرارت است.اصولا روان و تن آدمی ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند و هر کدام در دیگری مستقیما اثر می گذارد.
🔷 آخرین تحقیقات فلاسفه ما که بر اساس نظریه « حرکت جوهری » بنا شده نشان می دهد که هرگز نباید روح را یک موجود کاملا مستقل از جسم و جدا از آن بدانیم و در حقیقت یک نوع « دو گانگی و ثنویت» قائل شویم؛ بلکه این دوبیش از آنچه ما تصور کنیم به هم مربوط و از یکدیگر اثر پذیرند.
🔶 به تعبیر بعضی نسبت روح با جسم از جهتی شبیه نسبت «گلاب» و «گل» است؛ روانشناسی امروز نیز قدم فراتر نهاده و این رابطه را نزدیکتر ساخته است.
♦️ اشتباه نشود نمی خواهیم مانند « ماتریالیستها» بگوئیم : روح چیزی جز خواص ماده نیست , بلکه می خواهیم بگوئیم روح در عین این که موجودی مافوق ماده است , پیوند ارتباط و اتصال فوق العاده با جسم و ماده دارد.این , ادعا نیست؛ حقیقی است که هم « فلسفه» و هم«روانشناسی» آن را اثبات می کند.
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد....🔻🔻