یکی از عادات ناپسند نجفیها
🔻یکی از عادتهای ناپسند در نجف اشرف که سالها بود رو به فزونی میرفت و گسترش مییافت و احمقهای شیعه نیز در نجف و دیگر جاها تظاهر به آن میکردند، رفتارهای دههی نخست ربیع الاول بود که آن را شادی حضرت زهرا یا عید عمر مینامیدند مدعی بودند که به قتل رسیدن آن خلیفه، روز نهم این ماه بوده است؛ با آنکه مورخان فریقین همگی میگویند قتل وی اواخر ذیالحجه رخ داده است.
🔻کارکرد این ادعای باطل ابتدا فقط در حد اظهار شادی و سرور و مدیحهخوانی برای ائمه بود اما تا فحش دادن به خلفا و لعن و سبّ آنان نیز کشید. از آنان بدگویی میکردند. خردمندان و عالمان شیعه راضی به چنین کاری نیستند. خدا و رسولش و ائمهی طاهرین سلام الله عليهم نیز راضی نیستند.
🔻رفته رفته کار بالا گرفت و به حدی رسید که شبیه دیوانگی بود. همدیگر را آزار میدادند، کتک میزدند و اهانت میورزیدند. خصوصاً اهل علم و عمامه بهسرها و افراد با تقوا را که از خیابانها و بازارها گذر میکردند، با پرتاب آشغال و پوست میوه و سنگ میآزردند. گاهی به سر و چشم مؤمنین آسیب میرسید.
🔻بسیاری از محترمین و آبرومندان تمام آن ده روز در منزل میماندند و حتی اگر کار ضروری هم داشتند پا از خانه بیرون نمیگذاشتند. آن سالها کار دیگری نیز رایج شده بود. ترقه میانداختند و صداهای هولناکی در میآوردند که مانند گلوله توپ ایجاد وحشت میکرد. بیشتر در صحن شریف ترقه میترکاندند. محوطهی صحن، روز و شب تهی از آرامش بود؛ بسکه ترقه و فشفشه میانداختند صدایش گوش کَر کُن و دودش چشم کور کن بود خصوصاً در اوقات نماز و اقامهی جماعت.
🔻روز نهم نیز در صحن چنان منکرات و کارهای زشتی به راه میانداختند که شرحش از عهدهی قلم و زبان بیرون است. نماز جماعت را نمیشد برگزار کرد. بعضی از مؤمنین هم که به داخل حرم میگریختند، آن جماعت هجوم میآوردند و به زشتی و آبروریزی بیرونشان میبردند.
📚 منبع: بند بند سرگذشتم، ترجمه عقود حیاتی (زندگینامه خودنوشت مرحوم کاشفالغطاء)، ترجمه علی شمس
#نهم_ربیع
@ferghenews_com