❇️ آیا نمی‌بینی که اگر بگویی شمشیر از عصا برنده‌تر است؛ شمشیر با برندگی‌اش تو را به‌خاطر این مقایسه سرزنش خواهد کرد؟ ( تشرّف ابو القاسم حاسمی با رفیع الدین حسین‌ ) 🗂 بخش دوم: ▫️ ... چون رفیع الدین این صحبت را از ابو القاسم شنید، که علی علیه السّلام را بر ابی بکر برتری می‌دهد، دوستی‌اش با او سست شد و بعد از گفتگوی زیاد به ابو القاسم گفت: 🔹 صبر می‌کنیم؛ هر مردی که به مسجد آمد آنچه را حکم کرد، چه به نفع مذهب من یا مذهب تو، همان را قبول می‌کنیم. ▫️ چون ابو القاسم عقیده اهل همدان را می‌دانست؛ یعنی می‌دانست که همه سنّی هستند، از این شرط می‌ترسید؛ ولی به‌خاطر کثرت مجادله، شرط مذکور را قبول کرد و با کراهت راضی شد. ▫️ بلافاصله بعد از شرط مذکور، جوانی که از رخسارش آثار جلالت و نجابت ظاهر بود و معلوم می‌شد از سفر می‌آید، داخل مسجد شد و در آن‌جا گشتی زد و نزد ایشان آمد. رفیع الدین با کمال سرعت و اضطراب از جا برخاست و بعد از سلام و تحیّت، از آن جوان سؤال کرد که واقعا بگوید علی علیه السّلام بالاتر است یا ابو بکر؟ جوان بدون معطّلی این دو شعر را فرمود: 🔶 متی اقل مولای افضل منهما اکن للّذی فضّلته متنقّصا ا لم تر انّ السّیف یزری بحدّه مقالک هذا السّیف احدی من العصا 📃 ( معنی شعر این است: هرگاه بخواهم در مقایسه بین مولایم علی علیه السّلام و آن دو نفر بگویم مولایم از آنها با فضیلت‌تر است، این‌جاست که منزلت او را پایین آورده‌ام. آیا نمی‌بینی، اگر بگویی شمشیر از عصا برنده‌تر است؛ شمشیر با برندگی‌اش تو را به‌خاطر این مقایسه سرزنش خواهد کرد؟ ) ▫️ وقتی جوان از خواندن این دو بیت فارغ شد، ابو القاسم و رفیع الدین از فصاحت و بلاغتش تعجّب کردند؛ لذا برای این‌که از حالات او بیشتر جویا شوند، از او خواستند که با ایشان صحبت کند؛ امّا ناگهان از پیش چشمانشان غایب شد و دیگر او را ندیدند. 💡 رفیع الدین چون این امر عجیب و غریب را مشاهده کرد، مذهب باطل خود را ترک گفت و مذهب حقّ اثنی عشری را پذیرفت. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۲۰ 🏷 علیه السلام عج @fetneh1🔥