🔥
اعتراف به جنایت روز پنجشنبه
ابن عباس گوید: در زمان خلافت عمر بن خطاب در سفری که با هم بودیم در ضمن صحبتهای که با هم داشتیم به من گفت:
«هل بقی فی نفسه شیء من امر الخلافة؟»
آیا علی بن ابیطالب هنوز نسبت به خلافت چیزی در دل دارد؟
قلت: نعم
قال: أ یزعم ان رسول الله نصّ علیه؟
قلت: نعم
ابن عباس گوید تا این را گفتم، عمر رو کرد به من و گفت:
«لقد کان فی رسول الله فی امره ذرو من قول لایثبت حجة و لایقطع عذراً»
رسول خدا بعضی اوقات به کنایه میخواست بفهماند بعد از او علی بن ابیطالب جانشین است، اما اقوالی که نه حجتی بود و نه برطرف کننده بهانه بود.
«و قد کان یزیغ فی امره وقتاً ما»
و چه بسا گاهی اوقات پیامبر بخاطر علاقه ای که به علی داشت از حق منحرف میشد
«و لقد اراد فی مرضه ان یصرّح باسمه فمَنَعتُ من ذلک اشفاقاً و حفیظةً علی الاسلام.
لا و ربّ هذه البنیة لاتجتمع علیه قریش ابدا. و لو ولیها لانقضت علیه العرب من اقطارها فعلم رسول الله انی علمتُ ما فی نفسه فامسک و ابی الله الا امضاء ما حتم.»
👈 پیامبر خدا در زمان بیمارىاش خواست که علی را جانشین خود کند؛ امّا من از ترس وقوع فتنه و براى نشر اسلام، مانع شدم. پس، پیامبر خدا مقصود قلبىام را دانست و خوددارى کرد و خداوند، جز از اجراى آنچه خود مقدّر و حتمى کرده، امتناع دارد.
📚شرح ابن ابی الحدید؛ ج۱۲؛ ص۲۰
#پژوهش_مدرسه_علمیه_سلیمانیه_مشهد