مقاومت برای چه؟
ما در بحث مقاومت چهار سوال داریم؛ نخست اینکه مقاومت توسط چه کسی؟ وقتی میگوییم مقاومت توسط چه کسی، در ادبیات دینی میگوییم آن کسی که مقاومت میکند مجاهدین هستند. مجاهد درصدد است حق مظلوم را از ظالم بستاند و مانع ظلم شود. بنابراین سوال دوم و سوم این است مقاومت به چه منظور انجام میشود و به نفع کیست؟ پاسخ این است مقاومت برای اقامه حق است و به نفع مظلوم انجام میپذیرد. سوال بعد این است مقاومت در برابر چه کسی انجام میگیرد؟ طبیعتا ظالمی وجود دارد که در برابر آن مقاومت انجام میگیرد.
نکته دیگر که در موضوعشناسی باید به آن توجه کنیم این است چه زمانی مقاومت صدق میکند؟ واقع شدن یا نشدن مقاومت یک امر نسبی است یعنی ممکن است شصت درصد مقاومت کنید یا نود درصد مقاومت کنید. مقاومت از کم شروع میشود و به زیاد ختم میشود. این سوال را میتوان اینطور پرسید؛ آیا مقاومت زمانی است که کاملا راه سیطره خصم را ببندد محقق شده است یا اینکه ممکن است قدرت اینکه راه خصم را ببندید پیدا نکنید و هر نسبت این کار را کنید دارید مقاومت میکنید. این نسبی بودن مقاومت بررسی آن را دشوارتر میکند.
بحث دومی که باید به آن توجه کنیم منابع فقه مقاومت است. در منابع فقه مقاومت لازم است یک بحث مقدماتی داشته باشیم. در بحث فلسفه فقه این مسئله مطرح است منابع فقه چند تا است؟ علما از قدیم گفتند منابع فقه کتاب، سنت، اجماع و عقل است. البته اجماع منبعیت خودش را از دست داده است.
یک بحث مکملی هم در اینحا قابل طرح است و آن اینکه بعضی فقهای متاخر بحث منبعیت را از عقل نظری یا عقل برهانی یا عقل فلسفی به عقلا تسری دادند یعنی گفتند اگر اجماع عقلایی بر امری واقع شد این هم مورد تایید شارع است و میتوانیم امضای شارع را احراز کنیم. در پی اینکه فرمودند دین اعم از عقل و نقل است مصادیقی که برای عقل بیان کردند به عقل نظری محدود نکردند و آن را به عقلا تسری دادند. در اینجا این پرسش مطرح است که فرایند شکلگیری اجماع عقلایی چیست؟ منظورمان از عقلا چیست و عقلا به چه منظوری به این نتیجه رسیدند. تا اینجا مدخلی برای مسئله دوم عرض کردم تا ادامه بحث را در جلسات بعدی دنبال کنیم.
ایکنا
💠فرهنگستان علوم اسلامی قم
@farhangestan1