1⃣ بعثت و تجلی اعظم الهی (بخش اول) : 「﷽」 سلمه‌الله ✨یکی از شبهایی که در طول سال بسیار اهمیت دارد، شب مبعث است که زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف در این شب مستحب است. اگر دستمان به قبر حضرت نرسید، زیارت را از هرجا که هستیم می‌خوانیم. ♾ بُعد منزل نبود در سفر روحانی ائمه هدی علیهم السلام از ما دور نیستند، نزدیکند، فقط باید دل را به صحنه بیاوری. حرکت دل، سریع السیر است، محدود به زمان و مکان نیست. ♦️در دعای وارده در شب مبعث می‌خوانیم : اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِی الاَْعْظَمِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمُرْسَلِ الْمُکَرَّمِ خدایا از تو می‌خواهم به حق تجلّی اعظم تو در این شب از این ماه بزرگ و به حق آن فرستاده گرامی. مقصود از تجلی اعظم در این فراز دعا چیست ؟ 🔸هستی و آفرینش و هرچه در وجود هست تجلی حضرت حق است. 🔹در نهج البلاغه حضرت امیر علیه السلام می‌فرمایند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ حمد مخصوص وجودیست که برای خلقش تجلی کرده اما به خود خلق ▫️وجود هر انسان و هر موجود، تجلی اسمی از اسماء خداست. آیات و روایاتی که در باب تجلی وجود دارد که از خلقت تعبیر به تجلی می‌کنند، یعنی خالق از مخلوق جدانیست. وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (سوره حدید/ آیه ۴) ▫️ فرق است بین تجافی و تجلی. نوعا وقتی خلق و مخلوق گفته میشه، آنچه به ذهن ما می‌آید تجافی است، یعنی انسان و موجودات مستقلند و از حضرت حق جدا هستند اما در تجلی چنین نیست. ▫️در تجلی تابش و پرتو است. آفتاب تجلی دارد با نورش. ممتد هست، جدا از نورش نیست. خداوند تجلی دارد فلذا با همه اشیا معیت دارد: «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ» تمام موجودات، تابش و پرتوی از وجود حضرت حق تعالی است. ▫️این تجلیات، مراتب دارد و اصطلاحا مقول به تشکیک هست تا می‌رسد به آن تجلّی اعظم که اوج و نهایت تجلی است که وجود رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است، چه در ، چه در 🔹از وجود مبارک ایشان تعبیر کرده‌اند به: «أب الأکوان بفاعلیته و أم الإمکان بقابلیته ، المثل الأعلی الإلهي...» این تعبیر خیلی تعبیر بالایی است، یعنی: در فاعلیتِ خداوند در هستی، پدر کون و مکان و آفرینش است و در قابلیتِ دریافت فیض ذات حق، مادر اکوان و ممکنات است و مَثَل اعلای الهی است. (📚 شرح مناقب ابن عربی، سید صالح موسوی) نام او و وجود اوست که در عالم به اذن الله کارگر است و هر فیضی که می‌آید او واسطه است. اوست که دستش باز است: {از عرش می‌ستاند بر فرش می‌فشاند} آنچه که باید از غیب بیاید در وجود او متجلی شده است. 🔅دریافت و فهم حقایق در قالب الفاظ و مفاهیم نمی‌گنجد. فهم حقایق، یک تحول اساسی می‌خواهد. انقلاب درونی می‌طلبد. عالم عوض کردن می خواهد. بعضی حقایق را انسان باید بیابد، بچشد ، ببیند و به تعبیری بخورد. 🌷بخور از این چشمه زنده شو جاوید 🌷مگو که آب حیوان فسانه است و فسون خوردنی است نوشیدنی است چشیدنی است هر کس به اندازه قابلیت و سنخیتی که دارد. اهل معرفت گفته‌اند: (به نقل از ابوعلی دقاق) معرفة رسمیة کقطرة رسمیة لا علیلاً تشفی و لا غلیلاً تسقی ؛ آن معرفت رسمیه که انسان با فلسفه و منطق و علم کلام بدست می‌آورد، (گرچه بودنش خوب است ولی) مثل باران کمی است که در تابستان می‌بارد، این باران تابستانی که اندک است نه آدم تشنه را سیراب می کند و نه آدم مریض را شفا می‌دهد. (📚طبقات الصوفیه، خواجه عبدالله انصاری 📚لغتنامه دهخدا، کلمه احمد) به قول شیخ بهایی : 🍂 علم رسمی سر به سر قیل است و قال 🍂 نه از او کیفیتی حاصل، نه حال 🍂 ایها القوم الذی فی المدرسه 🍂 کلما حصلتموهم وسوسه 🍂 نیست علم غیر علم عاشقی 🍂 مابقی تلبیس ابلیس شقی 🌱 از این علم می‌دهند، علمی که در آنجا شوق، محبت و عشق به حقیقت هست. آنجا وحدت و یکی شدن است. این علم مراتب دارد و به اندازه‌ای که انسان عالَمش عوض می‌شود، می‌تواند از آن دریافت کند. ادامه دارد ... ◦◦◉🌼 ۩فروغ توحید۩ 🌼◉◦◦ 🔆 @forooghetohid