۲ـ
شاید انقلاب اسلامی ما یاد آور تعلق ما و توبه مردمی ما به تاریخ چند ده هزار ساله انبیا است
و هر کس این تعلق را یافت
چشم مرگ اندیش یافت و کوره راهی به راهِ بنایِ عالم دینی در جهان امروز .
و در این تعلق عقل و قلب و خیال انسان جدیدی را به چشمان بشر جدید ظاهر کرد.
ما همه در پی تعلق و یگانگی به حقیقتیم و در این راه آزمایش و مبتلا میشویم
و راستی چگونه راه تعلق و یگانگی با حقیقت نا پیدا آینده انقلاب را بجوییم ؟
این آینده چیست و چگونه قلب و خیال و عقل ما تعلق به آن می یابد ؟
و در تعلق به این آینده عزمِ اصلاح و تغییر و تحول وضع نابسامانمان را میابیم ؟
۳ـ
هنر و هنرمندان در هر عصر و تاریخ
گواه و پرتو آیینهٔ آیندهٔ هر زمانه اند.
هنر در عصر ما محجوب در تکنیک و روش، پوشیده و محجوب است
و جز با تفکر و پرسش و جانی دردمند و متعلق به جهان دیگر از این حجاب عبور نخواهد کرد و فرم و صورت جدید به قالب ها و روش های مرسوم هنر امروز نمیدهد و نوید و بشارت هیچ آینده و عالم دیگر را بر ما نمی دهد.
راه هنرمندی که امروز خود را متعلق و
درد مند به حضور در تاریخ انقلاب میداند
توأمان با شناخت و معرفتی قلبی و حضوری و فلسفی از جهان امروز است و اگر خود از پیچ و خم و زرق برق دنیای خویش وا ننهاده باشد و وارسته نباشد چگونه چون آیینه، قلب و خیال خویش را آیینه آینده جهان خود کند و بشارت دهد؟
جهان ما هر آنقدر که با انقلاب اسلامی
راه جدید خویش را آغاز و نوید انسان جدیدی را داده باشد،
هر چه باشد پر از آشفتگی و پریشانی و نا بسامانی است و انسان هایی که در بی راهه های جهان جدید راه خویش گم کرده و در بازی خاموش ناشدنی این جهان اسیر و در بند اند.
و اگر هنرمند از مکر و حیله پیچ تاب های این جهان آگاه نباشد و وارسته از این جهان به سر نبرد
و خود متعلق به جهان آینده نباشد
چگونه وجود خویش را همچون وجودِ آیینه کند و عهده دار تذکر و معرفت و بشارت و آینده حضور این انسان مغفول کند؟
هر آنکس که بدین راه تعلق بسته خود را مهیای غربت و تفکر و دشواری کرده که این راه، راهِ نامرسوم و نا مشهور انسان های جهان ماست به قول درویش و شاعر پیر ما
به دیوانه ها بیشتر ماند تا عاقلان و معیشت اندیشان پیرامونمان.
بشر امروز عوام زده و همچون فرد واحدی در نقش های مختلف جهان تکنیک و سازمان و مدیریت و مهندسی و...منتشر شده
و تنها تفاوت اش علاقه و استعداد و خلق و خوی گاه تند و گاه آرام روانشناسی اش است
و گویی وجود این بشر به یکسان توزیع و تقسیم شده است و این انسان در وجود فرد واحدیست که تنها تعلق ها و وابستگی های گوناگون تکنولوژیک دارد.
آیا انقلاب اسلامی ما صراط مستقیم
حضور دینی ما در بستر تاریخ ایرانی اسلامی ما نیست تا انسان هنرمندِ متعهد و درد مند این تاریخ
عهده دار تذکر و آیینگی رفتن و دل کندن از مناسبات و عادات و رسوم اکنون زده ما
برای حضور در آینده ای دیگر برای ساختن و بنا نهادن جهان دیگر باشد؟
این امید دور دست نخواهد یافت جز ظهور هنرمندان و متفکران این راه سترگ و دشوار
که طلیعه آینده را آزاد از آداب و رسوم اسارات های هنر امروز برای ما به پرده سینما و شعر و رمان و معماری و ادبیات گرافیک....
کشند و جان ها را آماده و منتظر متعلق
به آینده کنند.
#ما_و_انقلاب_اسلامی
#ما_و_هنر_انقلاب_اسلامی
@forsat_soha