به عشق امام زمان
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ﷽ 🌺 🔸زندگینامه حضرت #ابراهیم 🔸قسمت دهم 🔸مادر خسته شد و دید امیدش از هر س
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ﷽ 🌺 🔸زندگینامه حضرت 🔸قسمت یازدهم 🔸بعد از جاری شدن چشمه از زیر پای اسماعیل طولی نکشید پرندگان از دور احساس کردند که در این بیابان آب پیدا شده، دسته دسته به طرف آن آمدند و از آن آشامیدند 🔸حرکت غیرعادی و دست جمعی پرندگان به سوی این چشمه و حتی رفت و آمد حیوانات وحشی به طرف آن باعث شد که نخست طایفه «جْرهم» که در عرفات (نزدیک مکه) سکونت داشتند دنبال پرندگان را گرفتند و آمدند کنار آن چشمه، دیدند کودکی کنار مادرش نشسته و چشمه آبی در آن‌جا پدید آمده است، از هاجر پرسیدند تو کیستی و سرگذشت تو چیست؟ هاجر تمام ماجرا را برای آن‌ها بیان کرد. 🔸گروهی از سواران یمن که در بیابان مکه در حرکت بودند، از حرکت پرندگان احساس کردند آبی ظاهر شده، آن‌ها نیز به دنبال حرکت پرندگان خود را کنار چشمه رساندند و دیدند بانویی همراه کودکش در کنار آب خوشگواری نشسته است، تقاضای آب کردند، هاجر به آن‌ها آب داد، آن‌ها نیز از نان و غذایی که به همراه داشتند به هاجر دادند، و به این ترتیب طایفه جرهم و قبایل دیگر به مکه راه یافتند 🔸رفته رفته مکه که بیابانی سوزان، بیش نبود روز به روز رونق یافت و هر روز کاروان‌هایی به آن‌جا می‌آمدند و روز به روز بر احترام هاجر افزوده می‌شد هاجر خدا را سپاس گزارد که دعای همسرش به اجابت رسیده و قلبهای مردم به او متوجه گشته و از مواهب و روزی‌های الهی برخوردار شده است تا این که... 🌾 تعجیل درفرج صلوات 🌾 🌺 به عشق امام زمان عجل الله 🌺 https://eitaa.com/fortheOlvoeoflmamZaman 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـ ـکَ الفَــــرَج 🌷