6.9M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
خاک اجدادی خاک تفتیدهٔ هامون لب سیراب نداشت دانه در دامن مردی که دگر آب نداشت باد بی رحم بر آن دشت خدایی می کرد شط خشکیده دگر آبی و سیلاب نداشت دست پُر پینه خجل بود از آن تیشه ولی چاره ای جُز کفن دانه به مهتاب نداشت دانه از آمدن و همهمهٔ باد گریست درعطش بود و تن بی رمقش تاب نداشت دانه آرام سرش را به برِ خاک گذاشت دیگر اُمید به باز آمدن آب نداشت خاک اجدادی من از قلم من بگذر که به جز مرثیه گفتن دلِ بی تاب نداشت شعر: (جواد امینی راد) (سیستان را دریابیم) امینی راد؛کارگروه فرهنگ عامه بنیاد_نیمروز_سیستانی‌ها (کانال سیستانا) در ایتا https://eitaa.com/frahangsistan