2️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد 🔺چیستی فلسفه / تحول معنایی واژه ی فلسفه 🔸راجع به اینکه "فلسفه چیست؟" در آثار فیلسوفان ما ده ها تعریف مطرح شده است. 1️⃣فلسفه در آغاز با کمی مسامحه مساوی با علم بوده است. تسامح از این جهت که علوم حقیقی را در برمی گیرد یا علوم اعتباری؛ علوم حصولی یا حضوری... فعلا به این ها توجهی نداریم. 🔸این فلسفه که مساوی با علم بود را تقسیم به حکمت نظری و حکمت عملی می کردند. تابع دو نیروی درّاکه انسانی که عقل نظری و عقل عملی باشد. ◀️فلسفه یا حکمت که مساوی علم بود تقسیم می شد به: ↩️حکمت نظری: طبیعات، ریاضیات، الهیات؛ ↩️حکمت عملی: اخلاق، تدبیر منزل، سیاست مدن؛ 🔸در دوره ترجمه که فلسفه وارد حوزه ی اسلامی شد، این اصطلاح خیلی جدی بود. 👈اهمیت این واژه شناسی از جهت تاریخی و مطالعات ناظر به فلسفه در روایات بسیار زیاد است. 2️⃣اولین تحول در واژه ی فلسفه که باعث شد فلسفه و علم از هم جدا شود، اینگونه بود که به تدریج به یک شاخه از فلسفه و حکمت نظری که الهیات بود، اطلاق فلسفه کردند و این اصطلاح شایع شد. 🔸این تقسیم بندی یا باید بگوییم که بار ارزشی نداشت، یا اگر بار ارزشی داشت، به نفع فضای الهیات بود. یعنی الهیات را اعلی العلوم می دانستند و علم بسیار عالی این بود. 🔹برای اینکه این تقسیم بندی مشخص شود، فلسفه به معنای علم را «فلسفه عام» گرفتند و به فلسفه به معنای الهیات «فلسفه خاص» گفتند. چندین اصطلاح ساخته شد و به فلسفه خاص، فسلفه اُولی، علم کلی، علم اعلی هم می گفتند. 3️⃣تحول دومی که در واژه فلسفه اتفاق افتاد در دوره ی رنسانس بود. بعد از اینکه فضای تجربه گرایی و حس گرایی جدی شد. 🔸گفتند تمام دانش هایی که حاصل روش تجربی و حسی باشد، علم است. دانش هایی که حاصل روش تجربی نیست مثلا متافیزیک و الهیات و ... فلسفه است. 🔹این تقسیم بندی با بار ارزشی سنگین همراه بود. یعنی چیزهایی که با تجربه و حس کشف نمی شد و با ابزار عقلی محض به دست می آمد، چون عقل تضعیف شده بود، فلسفه می گفتند، که بار منفی داشت. 🔸این تمام فضای علمی دنیا را فراگرفت و آسیب های بسیار شدیدی را به جوامع متعدد زد. گرچه از جهتی روش تجربی فوائد بسیار زیادی را هم برای بشر داشت، ولی در ضمن، آفت ها و آسیب های شدیدی را هم ایجاد کرد. فضاهای دینی و وحیانی و ماورائی و عقلانی محض، همه ی این ها غیر علمی تلقی شد. هر بحثی که مطرح می شد می گفتند که از نظر علمی چه جوابی باید به این بحث داد! ⚠️بعدا بعضی آمدند فضاهای عقلانی محض را در قالب علم به جوامع غالب کردند! مثلا اندیشه های ماتریالیستی، فلسفه بود ولی این ها در قالب علم جوامع را گرفت. یعنی اندیشه ها را دور زدند، ابتدا فلسفه را از علم بیرون کردند و سپس بسیاری از فلسفه ها را به اسم علم به جوامع و اندیشه ها غالب کردند. 4️⃣اصطلاح دیگری هم در فلسفه هست. فلسفه یعنی هر چیزی که با روش عقلی به دست می آید. این واقعه بعد از این است که هِیمنه حس گرایی از بین رفت و گرایش های فراوانی در دانش ها پدید آمد. 🔸فلسفه یعنی هر مطالعه عقلی. بیشترِ فضای فلسفه های مضاف، یا فلسفه ی هر دانش، یا فلسفه ی هر چیزی به همین معنا است، یعنی به هر چیزی که با مطالعات عقلی کل نگرانه راجع به هر متعلَّقی بتوانیم بگوییم، اطلاق فلسفه می شود. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac