شیروانیِ قرمزِ او
ز احوالات 1403/4/16 روز خوبی بود رقصیدم و پارتی تک نفره گرفتم دنبال ایلیا رفتم ذوق وصله ی وجود رو شن
ز احوالات 1403/21 اولین شبی که رفتیم هیئت و اولین باری که بعد چند سال چادر پوشیدم گریه های امشبم رو واقعا دوست داشتم🛐🛐 قربون صدقه های پشت سر خانم پیرزن🛐🤌🏻 گلی که اخر مراسم بهم دادن:) شب خوبی بود:)