✍️نمیدونستم بخندم یا گریه کنم
از دست دوست داران اهل بیت ع
دیشب شب قدر رو میگم
سه تا کودک جلوی من نشسته بودن با هم صحبت میکردن گاهی هم دستشون میگرفتن جلوی دهان که مثلا صدا پخش نشه پ کسی نشنوه
رفتن آب آوردن فکر کردم تشنه اند و میخوان بخوردن
نگو با دیدن مردم به حالت گریه در روضه اون ها هم میخواستن گریه کنن
تشنه بودن اما تشنه محبت اهل بیت علیه سلام
با محبت بودن و حب اهل بیت ع در سینه داشتن.
دلشون میخواست مثل بزرگترا گریه کنند در مصیبت و روضه ی اهل بیت ع.
یکیشون متوجه شد فیلم میگیرم به بقیه گفت
دختر خوشگلتون فاطمه خانم با خجالت نگاهی به من کرد.
گوشی رو قطع کردم رفتم جلوتر بهش گفتم فاطمه جان کارت خیلی قشنگ بود اصلا خجالت نکشی.
چون باهم دوست بودیم بازم با خجالت خندید.
من تابستان که میشه سعی میکنم با بچه ها دوست بشم فاطمه جان هم تابستان گذشته تو گروهی بود که برا آموزش شنا آمد.
یاد بچگی خودمون افتادم که حتی با دوستان قرار گذاشتیم پیاز بیاریم و موقع روضه بتونیم اشک خودمون رو دربیاریم 🥰🥰😰
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#میخوانمت
#پناه_من
#بچه_شیعه #بچه_مسلمان -غزه
#قدس
#طوفان_الاحرار
#امام_علی
#محبان_علی_ع
#شهادت_سردار_زاهدی
#پشیمانشان_میکنیم