فاطمه از اندوهِ پدر بر روی درافتاد و از هوش بشد. حسن و حسین روی بر روی مصطفا نهادند و زار زار بگریستند. گفتند:«ای پدر، ما بی تو چون توانیم بودن؟ نیز ما را که نوزاد که غمگسار ما تو بودی و پشت و پناهِ ما تو بودی؟ چرا ما را می یتیم کنی؟» و یاران حاضر آمدند به بالین رسول. ، ص۱۰۹۲ @gahnevis