سفرنامه کریمان (4) یک روز با گلی از جنس گوهر!!!! ما مردم معمولاً گوهر ها را بعد از فرایند می بینیم. وکاری به فرآیندش نداشتیم آنقدر کار نداشتیم که فکر نمی‌کردیم برای بدست آوردن آن زحمتی هم کشیده میشود تا الان در دل خاک و آنهم با رنگ سیاه خاک را از نزدیک آن گوهر ندیده بودیم رفتیم به سمت گُل گُوهر وقتی نزدیک شدیم و بازدید انجام دادیم مدتی طول کشید تا عظمت آن را حس کنیم دیگر گل گوهر برای ما نماد یک تیم فوتبال نیست گل گوهر یک مجموعه ای از غیرتمندان هستند که دست در دست ایران سرافراز را دنبال می‌کنند . این گل گوهری که من دیدم یک تیم بالاتر از حد آسیا وحتی بالاتر از حد اروپابود. این گل گوهر یک تیم در حد جهان است که در تحریم‌های بی رحمانه مسئولیت سخت و سنگینی را دنبال می‌کند. اصلأ گُل گوهر درست است یا گِل گوهر....نمیدانم مهم استاد کار آن است که هنر گوهر نمایی دارد. دریافتم در اینجا خیلی برای زحمت کشان فرقی نمی‌کند... چون مهم این است که تلاششان برای گوهر نمودن است خلاصه گرچه موتور کارخانه های فولاد کشور روشن است اما خمیر مایه آن با دست مردمان صبور سرزمین حاج قاسم تهیه میشود هرجا رفتیم حرف از مهندس عتیقی بود مهندسی از جنس مردم با نگاه مردم وکار برای مردم... ایشان خیلی مهندس بافهمی بودند وبا نگاه کلان با افقهای بلند و تیم قوی... نمیدانم چرا اما نشد؟؟؟ که ایشان را زیارت کنیم وشاید هم گمنام آمدند وما نشناختیم واین تعریف های مجازی بنده را قاعده عقلی از اثر پی به موثر ببریم کمک میکند ما از تلاشهای مبارک وشبانه روزی پی بردیم که اینان که هستند... سفر به انتهای خود می رسید.... وما مات و مبهوت گل گوهر ... دیگر در ذهن ما گل گوهر اسم نبود بلکه تداعی زحمت وتلاش هدفمند بود این شد که کُل گوهر ما شد گُل گوهر و برگشتیم با خاطرات گُل گُهر.... خدا نگهدار مردم گل و گوهر صفت باشد... @GalamRoshan