چرا عضویت در بریکس و شانگهای، آوردهی ملموسی برای اقتصاد ایران نداشته است؟
برای پاسخ دقیق به این پرسش نیازمند تفکیک میان ظرفیت بالقوه و تأثیر بالفعل پیوستن به این سازوکارها هستیم. بدون تردید، حضور در نهادهایی همچون بریکس و شانگهای، فرصتهایی را برای ایران فراهم کرده ؛ از جمله افزایش تعاملات تجاری با چین، روسیه و هند، امکان بهرهبرداری از پروژههای منطقهای نظیر کریدور شمال–جنوب، و نیز شرکت در گفتگوهای مربوط به ارزهای مشترک یا پیمانهای پولی دوجانبه.
با این حال، اثر واقعی و ملموس این عضویتها بر اقتصاد ایران هنوز محدود و پراکنده باقی مانده است. تجارت خارجی ایران با کشورهای عضو، اگرچه در برخی بخشها مانند صادرات نفت و مشتقات پتروشیمی افزایش یافته، اما همچنان تحت تأثیر تحریمهای آمریکا و ضعف زیرساختهای بانکی و لجستیکی است. در حوزه جذب سرمایه خارجی نیز، وعدههایی مانند سرمایهگذاری چین در پروژههای زیرساختی تاکنون متناسب با انتظار محقق نشدهاند.
علت اصلی این اثرگذاری محدود را میتوان در دو عامل کلیدی دانست: نخست، تداوم تحریمهای اقتصادی و مالی غرب که حتی همکاری کشورهای شرقی را نیز مشروط و محتاط کرده است؛ دوم، ضعف ساختاری در اقتصاد داخلی ایران شامل ناکارآمدی نظام بانکی، بیثباتی سیاستگذاری و عدم شفافیت در محیط کسبوکار.
در نهایت، عصویت در بریکس و شانگهای نه بهعنوان عصای معجزهگر، بلکه بهمثابه یک فرصت بلندمدت باید تحلیل شود. اگر ایران بتواند همزمان با استفاده از این ظرفیتها، به اصلاحات داخلی اقتصادی و کاهش ریسک های سرمایه گذاری نیز ببردازد، آنگاه این عضویتها میتوانند به ابزارهایی مؤثر برای تنوعبخشی به تجارت، جذب سرمایه و مقاومسازی اقتصاد ملی بدل شوند.
علی_محمدی
#ثامن_۴۷
#امام_امید
#امام_دلها
#غرب_اهواز