سوالاتی پیرامون چرایی حمله آمریکا به ایران و چگونگی پاسخ ایران ۱) حمله آمریکا چگونه رخ داد؟ آیا نیروهای آمریکایی که این تجاوز را انجام دادند، از پایگاه‌های زمینی یا دریایی در کشورهای خارج از قلمرو ایالات متحده استفاده کردند؟ ۲) مسیر نظامی و امنیتی که هواپیماهای آمریکایی در مسیر خود به ایران طی کردند، چه بود؟ آنها چه نوع حمایتی، با یا بدون اجازه، از کشورهای منطقه دریافت کردند؟ آیا نیروهای آمریکایی هیچ نوع حمایت لجستیکی یا اطلاعاتی از کشورهایی غیر از اسرائیل دریافت کردند؟ آیا واشنگتن از خاک کشور دیگری، حتی بدون رضایت مقامات آن، استفاده کرد؟ ۳) میزان خسارات ناشی از حملات آمریکا چقدر است؟ برای تعیین ماهیت و میزان خسارات، فارغ از هرگونه تبلیغات آمریکایی یا اسرائیلی، به یک گزارش دقیق نیاز است. آیا این خسارات از نوعی است که برنامه هسته‌ای را به طور کلی مختل می‌کند؟ ۴) ماهیت حملات اسرائیل پس از تجاوز آمریکا چگونه خواهد بود؟ و دشمن چه اهدافی را دنبال خواهد کرد؟ با توجه به نقش محوری این سؤالات در شکل‌دهی به انتخاب‌های آینده ایران، تصمیم‌گیرنده به پاسخ‌های دقیقی برای آنها نیاز دارد. ایران نه تنها در رابطه با حمله، بلکه در رابطه با پیامدهای سیاسی این اقدام نظامی نیز در حال بررسی موضع خود است. ایران می‌داند که با توجه به شرایط فعلی، تلاش‌ها برای کشاندن آن به آتش‌بس یا درخواست گفتگو با واکنش مثبتی از سوی ایران مواجه نخواهد شد. بنابراین، به نظر می‌رسد که ایران در حال بررسی نوع متفاوتی از پاسخ به حمله آمریکا است. هر کسی که معتقد است ایران مانند ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس توسط ایالات متحده، واکنش نشان خواهد داد، اشتباه می‌کند. بلکه می‌داند آنچه اکنون در حال وقوع است، رویارویی مستقیم با ایالات متحده و غرب است و نبرد دیگر تنها با اسرائیل نیست. این بدان معناست که هرگونه پاسخ ایران باید بُعد استراتژیک را در نظر بگیرد، با هدف سازماندهی مجدد موقعیت سیاسی ایران در ازای هرگونه گفتگو یا تفاهم بعدی. در این شرایط، ایران خود را موظف به پاسخ یا تلافی خواهد دید، نه تنها به حمله نظامی آمریکا، بلکه به چارچوب وسیع‌تری که راه را برای این تجاوز هموار کرده و به طرف‌های بین‌المللی درگیر در آن نیز پاسخ دهد. این امر مستلزم آن است که تصمیم‌گیرنده در ایران چارچوبی برای پاسخ ارائه دهد که موارد زیر را در نظر بگیرد: اول، آیا ایران استراتژی جدیدی را برای مقابله با برنامه هسته‌ای خود اعلام خواهد کرد؟ آیا مجبور خواهد شد در مورد اینکه آیا سلاح هسته‌ای دارد یا خیر، موضع‌گیری کند؟ دوم، ایران از این به بعد چگونه با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) برخورد خواهد کرد؟ آیا روابط خود را با آن قطع خواهد کرد، یا نوع دیگری از رابطه را با تیم‌های بازرسی آن، یا حتی با اماکن آن، خواهد داشت؟ آیا ایران خود را مجبور به برخورد شفاف با این آژانس خواهد دید، به خصوص پس از آنکه به نظر می‌رسید طرف مفیدی در آماده‌سازی برای حمله ایالات متحده بوده است؟ آیا ایران به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) متعهد خواهد ماند؟ سوم، ایران چگونه با حضور نظامی ایالات متحده در منطقه نزدیک خود یا حتی در غرب آسیا به طور کلی برخورد خواهد کرد؟ در حالی که مشتاق تقویت روابط خود با کشورهای عربی همسایه است که میزبان پایگاه‌های بزرگ ایالات متحده هستند، آسیبی که ایران در نتیجه این جنگ متحمل شده است، می‌تواند آن را به سمت اقداماتی علیه منافع استراتژیک ایالات متحده سوق دهد. این موضوع، سرنوشت ناوبری تجاری بین‌المللی در خلیج فارس، تنگه هرمز و دریاهای منطقه را زیر سوال می‌برد. موارد فوق به یک نتیجه اولیه منجر می‌شود: ایران در موقعیتی است که در ابتدا می‌تواند بین رویارویی مجدد با آمریکایی‌ها و جنگ آشکار با اسرائیل تمایز قائل شود. ایران می‌داند که تفکر آمریکایی-اسرائیلی، همکاری عملیاتی بین دو طرف در این جنگ را حفظ خواهد کرد. با این حال، ایران خود را با یک سوال پیچیده روبرو می‌بیند که نیاز به پاسخی بسیار پیچیده دارد. مهم‌ترین سوال در این میان، احتمال سکوت ایران در مورد این حمله آمریکایی است. این سوال یک پاسخ منطقی و اولیه دارد که می‌گوید تهران بی‌پاسخ نخواهد گذاشت. اما مهم‌تر از آن، ایران می‌داند که تحولات جدید مربوط به این عملیات نیست، زیرا جنگ ادامه دارد و قرار نیست جز با عقب‌نشینی آمریکا و اسرائیل پایان یابد!