ص(۳۸) م(۴) 👉👉ادامه‌بحث 👇👇 🔰🔰🔰♻️🔰🔰🔰 🟢امیرمؤمنان فرمود: تا نگفتم از این دایره خارج نشو! 🔹و در دل شب دور شد و رفت🔹 🔶میثم اندکی صبر کرد! (با خود اندیشید🤔: الان دوره دشمنی بنی امیه و هم‌پالکی‌های معاویه و دیگر منافقینِ زخم‌خورده از علی‌ است که دربه‌در دنبال امام می‌گردند تا ترور کنند و... من جانم آسوده باشد و امام در خطر!) 🟠🟠 🟡🔷🟡 🟠🟠 🔶بی‌درنگ از خط بیرون آمد و ... در سیاهی شب به دنبال معشوق و مرادش یعنی امیرالمؤمنین گشت تا کنار چاهی امام را یافت... 🟢امام: مگر نگفتم از دایره خارج نشو؟! 🔶میثم:فدایت شوم،با این‌ همه‌ دشمنِ‌ قسم‌ خورده‌؛چگونه بر جان خود آسوده باشم و به فکر جان شما نباشم؟!یا امیرالمؤمنین؛بر جان مبارکتان ترسیدم... 🔻🔻🔻🔻🔻 🔘لذا با خود گفتم: از دایره تعیین شده بیرون بیایم‌ و جان خود را سپر جان شما کنم تا پیش‌مرگ‌تان شوم... 🟢و لبخند رضایت امام و ... ⏪ادامه آموزش اسرار هستی به میثم‌... ادامه مطالب 👈👈👈 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ نشانی‌‌کانال‌گام‌دوم‌انقلاب‌درایتا؛ https://eitaa.com/gamdovomenglab