( سلام‌الله علیها) میفرمایند: وقتی به خانه حمله کردند، من پشت در بودم و می‌خواستم از ورود آنان به خانه جلوگیری کنم؛ در آن لحظه عُمر(ملعون) تازیانه را از قنفذ(ملعون)گرفت و آن را به بازویم زد و بازویم ورم کرد و سیاه شد؛ سپس با پا در را به طرف من حرکت داد و من با صورت به زمین افتادم و شعله‌های آتشِ در، صورتم را گداخت؛ سپس چنان به صورتم سیلی زد که گوشواره از گوشم افتاد و در اثر درد و فشار در و افتادن بر زمین، محسن را سقط کردم، در حالی که هیچ گناه و جرمی نداشتیم! 💔💔😭😭😭😭 📚 بحارالانوار، ج ۳۰،ص ۳۴۸ 📚بیت الاحزان ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ 🏴@gamibesamtezohor👈