علیرغم اینکه تلاش می شود، کار می شود اما چرا این اقدامات باعث حل مسائل ومشکلات نمی شود؟
به نظر میرسد بحرانهای اخیر که در کشور ایجاد شده موجب پیچیده شدن بحرانهای قبلی شده است ونکته مهم این است که برخورد نامناسب با برخی ناهنجاریهای اجتماعی( که ریشه های آن بحث جداگانه ای میطلبد)موجب پیچیدهتر و بحرانیتر شدن آن موضوع خواهد شد.
در بعد اجتماعی یکی از مشکلات موجود در کشور سادهانگاری مسائل ایجادشده در جامعه است و بخاطر همین ساده انگاری به ابعاد مختلف و پنهان مسئله پرداخته نمی شود
نتیجه این می شود که اقدامات ما باعث حل مسئله نمی شود چون بدون شناخت ابعاد کلی مسائل و مشکلات بوجود آمده نمیتوان برای رفع آنها در جامعه اقدام مؤثر انجام داد. ومی توان اعتراف کرد که بیشتر اقدامات ما سرپوش گذاشتن بر مشکلات است تا حل ریشه ای . مثال های زیادی وجود دارد نمونه آن را می شود درتمام انگاشتن اعتراضات واغتشاشات البته حداقل در عملکرد و تصمیمات مسئولان یافت .
متاسفانه بوضوح ناتوانیهای مسئولان در مدیریت افکار عمومی جامعه دیده می شود هرچندحکمرانی کشور ما به طور کلی حکمرانی واقعگراست
ولی ما در عرصه اجتماع می بینیم
حکمرانی برای محقق کردن یک وظیفه و رسالت هزینههای بسیاری را متحمل میشود، بدون اینکه ادراک و چگونگی روایت جامعه را از این اقدامات ارزیابی کند.
نمونه های زیادی مانند اقدام به برگرداندن خانواده آقای دایی می شود شمرد جایی که وقتی از دائی میپرسند نظر شما در این رابطه چیست میگوید الحمدلله که خانواده من سالم هستند همین که با موشک آنها را نزدند خدا را شکر!!!!
واقعاً روایت جامعه از برگرداندن خانواده آقای دایی و رفتن به راحتی برادر آقای جبلی به خارج از کشور وپای ثابت رسانه های دشمن شدن چیست؟
آیا مانند ما روایت میکنند؟؟
شما فعالیت رسانههای معاند خارجی فارسیزبان علیه جمهوری اسلامی را رصدکنید که چه میزان هزینه برای ادراک سازی انجام می دهند
درحالی که مسئولان کشور ما هنوز به این موضوع نرسیده اند که به اندازه تلاشی که برای تحقق یک واقعیت به لحاظ ساختاری صورت میگیرد، این الزام از لحاظ جامعه شناسی وجود دارد که حداقل به همان میزان تلاش باید صورت پذیرد که مردم ادراک مناسبی از این موضوع داشته باشند، درغیراینصورت تلاشهای صورت گرفته ابتر خواهد ماند.
باید بپذیریم که تا مسئولان تصمیم گیربه این واقعیت توجه نکنند که سازه ذهنی یا ذهنیت جمعی افراد جامعه نسبت به یک موضوع بسیار اهمیت دارد و تعیینکننده جهتگیریهای افراد آن جامعه است بجایی نمیرسیم
چون اگر رفاهی در جامعه ایجاد میشود باید احساس آن رفاه نیز ایجاد شود و اگر این موضوع توسط افراد جامعه درک نشود، مثمر ثمر ومفید فایده نخواهد بود، به عبارت دیگر رفاه ذهنی باید به موازات رفاه عینی ایجاد شود.(حلقه مفقوده عملکردهای مثبت دولت آقای رئیسی)
واقعیت مغفول مانده که نمود عینی آن را در جامعه مشاهده می کنیم این است که در مدیریت افکار عمومی در حال شکست خوردن هستیم چون مردم احساس میکنند که به لایههای زیرین جامعه بیتوجهی میشود بنابراین در اجرای برنامه حاکمیت همراهی مطلوب نمیکنند. یا به تعبیری دیگر در کشور تبعیض وجود دارد ولی مردم تبعیض را به شدت احساس میکنند یا تورم وجود دارد ولی احساس مردم چندین برابر نرخ اعلامی چهل یاپنجاه یا شصت درصدی تورم است
بنظر می رسد باید یکی از ارکان اصلی جهاد تبیین را توجه و شناسایی افکار، اندیشهها و تقاضاهای سطوح مختلف جامعه بدانیم و در مرحله بعد مسئولان باید این توانمندی را داشته باشند که با درک درست از این مطالبات بتوانند با ارائه راهحلهای مناسب فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی و سیاسی و....در راستای برآورده کردن و پاسخگویی به مطالبات مردم اقدام کنند تا این زنجیره کامل نباشد کار ابتر می ماند.
ابراهیمی
🌐 پرسمان سیاسی
┈┈••✾•🌿🌺ح•✾••┈┈
پاسخ های کوتاه به مهمترین پرسش های سیاسی روز
🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️
https://eitaa.com/joinchat/515965063Cfaae534bfd