قع بايد به قدري از ماليات تخفيف بدهي که اميد اصلاح شدن امر آنان را داشته باشي، و هرگز تخفيفي که براي اصلاح وضع آنان دادي بر تو سنگين نيايد، زيرا اين نوعي ذخيره است که نفع آن در آباد کردن شهرهايت و زينت بخشيدن زمامداريت به تو خواهد برگشت، به اضافه اين که ستايش نيکوي آنان را به تو جلب مي کند، و به اجراي عدالت در ميانشان مسرور خواهي گشت، و در برابر ذخيره نيکويي که از آسايش دادن به آنان اندوخته اي از قدرت اضافي آنان بهره مند خواهي گشت، (همچنين) از اطميناني که به سبب دادگري و محبت و مدارا با آنان به تو دارند، برخوردار خواهي بود.
پس چه بسا در حوادثي که پيش آيد اگر پيش از آن همه عدل و محبت و مدارا به آنان رجوع کني و از آنان کمک بخواهي با کمال دلخوشي آن حوادث را تحمل نموده و تو را ياري خواهند نمود، زيرا آبادي نعمتي است که هر باري به دوشش بنهي آن را خواهد کشيد، و جز اين نيست که ويراني زمين ناشي از فلاکت مردم آن است، و سبب فلاکت مردم روي آوردن کارگزاران به مال اندوزي، و بدگماني (ناميدي) از دوام حکومتشان، و عبرت نگرفتن از حوادث روزگار و جريانات اجتماعي و سياسي اقوام و ملل گذشته است.
سپس در حال کاتبانت نظر کن، و اين شرايط را درباره کاتبان منظور بدار:
1- بهترين آنان را براي امور خود انتخاب کن، 2- رسيدگي و حفظ آن قسمت از مراسلاتت را که چاره جويي ها و امور محرمانه خود را در آنها ثبت مي کني به کسي اختصاص بده که جامع ترين همه آنان به اخلاق فاضله بوده 3- و از کساني باشد که از حيثيت و کرامتي که از تصدي مقام کاتب بودن نصب او مي گردد مست و فاسد نشود، که در نتيجه با مخالفت با تو در حضور مردم، به مقام جرئت به تو برآيد.
4- از وارد کردن و ارائه نامه هاي کارگزارانت بر تو، و از صادر کردن پاسخ هاي صحيح از طرف تو در آنچه براي تو مي گيرد و از طرف تو عطا مي نمايد، غفلت نورزد.
5- و عهدنامه اي را که براي تو مي بندد و تنظيم مي کند سست نگرداند و از منحل کردن تعهدي که از جانب تو منعقد ساخته است عاجز نماند 6- به قدر و ارزش نفس خود جاهل نباشد، زيرا کسي که با ارزش خويشتن نادان باشد به ارزش ديگران نادانتر خواهد بود.
7- سپس انتخاب کاتبان (و به طور عام همه کارگزاران) با استناد به هوش و فراست تو و شناخت آنان از رگ خواب تو و خوش گماني تو درباره آنان نباشد، زيرا مردان کارآزموده اجتماعي و سياسي با حالات تصنعي مي توانند خود را بر فراست زمامداران عرضه کنند، و خوش خدمتي خود را به رخ آنان بکشند، در صورتي که پشت اين نقاب ساختگي نه خيرخواهي و خيرانديشي دارند و نه امانتداري براي انجام وظايف خود.
بلکه آنان را با سوابق کارهايي که براي زمامداران شايسته پيش از تو انجام داده اند آزمايش کن.
8- و پس از آزمايش، کسي را براي کار کاتبي برگزين که در ميان عموم مردم جامعه بهترين اثر را به وجود آورده، و به امانتداري شناخته شده تر است، زيرا چنين انتخابي، دليل خيرخواهي توست براي خدا و کسي که از طرف او گماشته شده اي.
براي هر امري از امور خود رييسي از آنان قرار بده، که کارهاي بزرگ او را مغلوب نکند و کثرت آن کارها فکر او را پراکنده نسازد.
مالکا، (يقين بدان) هر عيبي که از کاتبان تو سر بزند (و خسارتي به بار بياورد) و تو از آن غفلت بورزي، مسوول آن خواهي بود.
سپس سفارش به نيکي درباره بازرگانان و صنعتگران را بپذير، و خود نيز درباره آنان سفارش خير کن، چه آن که در جايگاه کارش مقيم است و چه آن که در حال گردش براي نقل مال التجاره و حصول کار خود باشد، و چه آن که با تلاش عضلاني محصولي را به وجود مي آورد، زيرا اينان هستند که عوامل به وجود آورنده منافع و اسباب آسايش مردم جامعه اند، و جلب کننده آنها از نقاط دور و پرتگاه ها، در خشکي و دريا و دشت هموار و کوه (و ديگر جاهاي) قلمرو زمامداري تو مي باشند.
آنان براي نقل و انتقال کالاها به تلاش در جاهايي مي پردازند که مردم به آنها روي نمي آورند، و جرئت حرکت به سوي آنها را نداند، (توصيه خير درباره بازرگانان و صنعتگران غالبا باعث سوءاستفاده آنان نمي باشد) زيرا آنان مردماني مسالمت جو هستند و هراسي از آسيب زدن آنان وجود ندارد، و همچنين آنان مردمي صلحجو هستند که بيمي از غائله آنان نيست.
همه امور بازرگانان و صنعتگران را خواه در جايي باشند که زير نظر تو قرار دارند، و خواه در اطراف شهرهاي تو، تحت نظر بگير.
و بدان با اين حال عده زيادي از آنان مبتلاي تنگ نظري و لئامتي بسيار شديد و احتکار منافع، و زورگويي در معاملات مي باشند، و اين صفات پليد موجب وارد کردن ضرر بر مردم جامعه، و عيب زمامداران است، لذا از احتکار جلوگيري کن، زيرا رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از احتکار جلوگيري فرمود.
و جريان معاملات بايد آسان و روا و با موازين عدالت و با قيمتهايي صورت بگيرد که به طرفين معامله (فروشنده و خريدار) تعدي نباشد.
پس هر کس که پس از ممنوع ساختن احتکار دست به آن آلوده کند،