. 🖋 بدون هیچ روزنی، بدون هیچ نوری طی می‌شود این زندگی طوری بعد از طور، لحظه‌ای بعد از لحظه‌ای ما کجا، کی می‌رویم سوی کربلا؟ خسته از روال بی خطّ و خشِّ زندگی به دنبال راهی برای فرار از این آسودگی ذکر هر شام و روزمان، رهایی‌است رهایی محبسی گشته‌ایم هریک برای خویش و دیگری ما کجا، کی می‌رویم سوی کربلا هر بار بارقی از امید می‌تابد به رویمان و باز تا می‌رویم به سویش، می‌زند دست رد بر سینه‌مان گاه دل کرخت و خسته‌ام، طلب می‌کند راه دیگری همان که قمار میکنی و می‌بازی تمام عمر تمام داشته و نداشته را همان که راز سر به مهر زندگیست و تو هنوز نمیدانی که چیست آن همان که اشتیاق صد دل در جان توست، همان که شاید نامش شهادت است مادر غزه‌ای که مادر و دخترت یعنی که جانِ جانت را داده‌ای بدان تویی که زنده‌ای و در این هزارتوی خستگی، این تویی که ملال از ره ما گذارده‌ای ما کجا، کی می‌رویم سوی کربلا؟ 🇵🇸 @gaze_karbala