. 🖋 غزه الان جایی ایستاده که خود می‌داند کجای تاریخ است. تاریخ نه به معنای روزهایی که آیندگان از شجاعت یا همتشان یاد کنند! تاریخ را اگر دوباره معنا کنیم آن چیزی که «هست آدمی» را می خواهد به خودش متذکر شود و اگر آن «هست» را در خود پیدا نکند به بشریت خیانت کرده، آنچه از حضرت آدم بوده و آنچه تا قیامت از بشریت در زمین زیست می‌کنند. انسان تنها یک شخص نیست، هر انسان جهانی هست که جهانی را باید معنا ببخشد. مگر آدمی از ایستادن در این نقطه واهمه، ترس یا اندوه به او دست می‌دهد؟ آری دنیاپرستان حتی نگرانی از شنیدن این واژه‌ها دارند، چون خود در این واژه‌ها مستقر هستند و غایت انسان را به همین دنیا بسنده کرده‌اند و با غفلت خود ابدیت را از دست داده‌اند. انسان بعد از مستقر شدن در پدیده‌ها کلمات را متولد می‌کند؛ پس محقق‌شدن کلمه‌ها ریشه در فعلیت انسان‌ها دارد. در دیدن خوب می‌نگری [که] ایستادن همان جایی هست که می‌خواهی کلمه قیام را محقق کنی و مقاومت را جایی تو به این کلمه اعتبار می‌دهی که می‌مانی تا مقاوم برای قیام شوی... و غزه خود را مقاوم برای قیام می‌کند. او می‌یابد که حقیقت کلمه‌ها در بطن «هست آدمی‌»ست. پس ای جامانده‌ها جنگ غزه را اندوه و ترس ندارد؛ تو اندوه به حال خود داشته باش و اگر می‌توانی خوف از ابدی که در پیش داری... او که ابد را با دادن‌ها دارد معنا می‌کند اینجاست که در دادن‌ها می‌گوید الحمدالله که شاید در ندانستن‌ها و بی‌خبری از آینده بشریت یک روح امید در کالبد جسم بی‌جان بشریت امروز بدمد و اراده خود را معطوف به ارادهٔ حضرت حق کند. در این اراده می‌داند نباید چیزی از خود برجا بگذارد و اینگونه حرف از بقیةاللهی اراده‌ها می‌زند. او خوب می‌داند که وقت تجدید عهد است و امانتی که از رسالت به عهده گرفته, امانتی که زمین و آسمان و کوه نتوانست بار امانت را به دوش بکشد, او دارد خوب امانت‌داری می کند و معنای حقیقی انسانیت را به همه ملائکه‌ی زمین و آسمان نشان می‌دهد. تو ای انسان خود باید آنقدر طلب داشته باشی که از رسالت جا نمانی و در امانت خیانت نکنی. بیاندیش که چگونه از تاریخ که اکنون در این شأن ظهور کرده جا نمانی.؟! باید بیندیشیم که چگونه از تاریخ غزه جا نمانیم...؟! 🇵🇸 @gaze_karbala