. 🖋 چقدر این صحنه آشناست، انگار جوانان خرمشهر نشسته‌اند پشت مسجد جامع توی این هوای سرد، دور آتش حلقه زده‌اند و «ممد نبودی ببینی» می خوانند‌. انگار همین چندسال پیش بود که دیوانه ای سنگی به چاه انداخت و کشور ما را درگیر جنگ کرد و جوان های خوش غیرتمان می نشستند دور هم و مثل همین جوان ها -که شب و روز عزیزانشان را زنده و مرده از زیر آوار بیرون می کشند ولی می خندند و می گویند پیروزیم، می گویند حسبنا الله و نعم الوکیل، می گویند خذ من اموالنا و انفسنا و دمائنا و ابنائنا حتی ترضی یارب، حتی ترضی یا الله...،- می خندیدند و می گفتند فدای یک لحظه لبخند اماممان... هزار و اندی سال پیش هم گویی بود، نشستند دور و بر محور ماجرا، و رجز می خواندند و می گفتند هزاران بار هم بمیریم و زنده شویم باز هم در رکاب تو حاضر می شویم، و حالا اینجا، غزه است، غزه‌ی مظلومتر از همیشه، غزه‌ی مقتدرتر از همیشه، غزه‌ی 🇵🇸 @gaze_karbala