.
معصومیتِ نگاهش تمسخری را به غر زدنها و رنجهایم میزند که خوب میدانم از سرِ گمگشتگیام است.
آری، حقیقتا خود را درهیاهوی روزمرگیهای این دوران گم کردهام و معنی زندگی را نیز به دنبالش.
اما او چه پیداست و چه زیبا در این سن کودکی، اصیل ترینش را یافته و نگاهش تورا به خودت یادآور میشود؛
نگاه مهربان و پر از حرف ناگفتهاش، آب یخی میشود برصورتت تا بیدار شوی و خواب غفلت را از مقابل دیدگانت کنار زنی.
و چه زیباست که در قصه فتح قرار بگیری، انگاه تمام سکنات و رفتارت، رنگ و بوی فاتحانه به خود خواهد گرفت.
و در نسبتت دیگری نیز به فتحی خواهد رسید. فتحی بعد از فتحی دیگر.
🖋
#ما_زنده_از_آنیم_که_آرام_نگیریم
🇵🇸
@gaze_karbala