❌رهبر انقلاب در زندان به چه چیزی پناه میبرد؟
✅مرا به سلولی بردند. این سلول، مربعی دو متر در دو متر بود. نیمی از آن کمی بلندتر بود که به عنوان سکویی برای نشستن و خوابیدن در نظر گرفته بودند... من برای نخستین بار در چنین اتاقک کوچکی بازداشت میشدم. به قرآن پناه بردم و با صدای بلند به قرآن خواندن پرداختم. در تلاوت من نشانهای از لهجهی فارسی نیست و این شبهه را القا میکند که یک عرب در حال تلاوت است. همانطور که مشغول تلاوت بودم، دیدم فردی پوشش سوراخ کوچک در را پس زده و به من مینگرد. رفت و یکی دیگر آمد، و باز همینطور یکی دیگر. من گمان میکردم این افرادی که جلوی سوراخ در میآیند و میروند، از نگهبانان هستند؛ اما زمانی فهمیدم نگهبان نیستند که یکی از آنها با لهجهی عربی مخصوص خوزستانیها با من حرف زد. متوجه نشدم چه میگوید، و پاسخش را هم ندادم. یکی دیگر آمد و به عربی پرسید: تو اهوازی هستی؟ گفتم: نه، من مشهدی هستم. آنها رفتند و دیگر هم برنگشتند. بعدا فهمیدم آنها از تشکیلاتی بودند که «جبههی آزادی بخش عرب» نامیده میشد