📝 🔻 حاج‌قاسم و حجاب در عرصۀ عمومی 🔸 ۱. برخی جوّزده‌های متمایل به "خودنمایی‌هایی روشنفکرمآبانه"، به سخن حاج‌قاسم استناد می‌کنند که گفته است دختران بی‌حجاب را از خود "طرد" نکنیم و آنها را نیز "دختر خودمان" بدانیم، و نتیجه می‌گیرند که منطقِ پلیس امنیت اخلاقی، غلط است. 🔹 میان آن "مقدّمه" - که سخن حاج‌قاسم است - و این "نتیجه"، هیچ ارتباطی وجود ندارد. 🔸 ۲. "طرد نکردن" و "نراندن" و "او را از خود دانستن"، به معنی "نهی‌ازمنکر نکردن" نیست! از قضا، اگر به "سعادت اُخروی" این دختران بی‌حجاب علاقه داریم، باید به آنها "تذکّر" بدهیم و با "بی‌تفاوتی" و "سهل‌انگاری"، کاری نکنیم که آنها را رفتار نامشروعِ خود، مصمّم شوند و هرچه بیشتر سقوط کنند. 🔹 مؤمن نسبت به مؤمنان دیگر، "حسّاس" و "متعهد" و "حریص" است و تنها در اندیشۀ کمال و سعادت خود نیست، بلکه می‌خواهد همگان در سایۀ دین‌داری و پرهیز از محرّمات، به صلاح و فلاح برسند. او رستگاری را تنها برای خود نمی‌خواهد. 🔸 پس نهی‌ازمنکر، به معنیِ "دلسوزی" و "مودّت" و "خیرخواهی" و "دیگرخواهی" است، و بی‌تفاوتی به معنی "بی‌مسئولیّتی" و "خودخواهی" و فردگرایی" و "سهل‌انگاری". ازاین‌رو، نباید برداشت وارونه داشت و حقّ را باطل انگاشت. 🔹 ۳. این‌که نیروی انتظامی، آن دختر بی‌حجاب را فقط "تذکّر زبانی" می‌دهد و "رها" می‌کند و یا او را به "کلاس آموزشی" فرامی‌خواند و اندکی از نقص‌های تأسّف‌بار نهادهای فرهنگی را جبران می‌کند و به طرف "پرونده‌سازی" و "ایجاد سوء‌سابقه" حرکت نمی‌کند و او را به چشم "مجرم" نمی‌بیند و با ده‌ها راهکار حاشیه‌ای و بازدارنده می‌کوشد که او را به اسلام و انقلاب، "بدبین" نسازد، به معنی "طرد" و "دفع" کردن است؟! 🔹 چنانچه نیروی انتظامی در پی دفع حداکثری بود، باید "مواجهه سخت" می‌کرد و طبق جرم‌انگاری صورت‌گرفته، بی‌حجابان را همانند "قاتل" و "قاچاقچی" تصوّر می‌کرد، حال‌آن‌که "کریمانه" و "دلسوزانه" چنین نکرده است! 🔸 عجب از انصافِ داوران بیرونی که چشم بر حقیقت فروبسته‌اند و بی‌پروا، "سخن دشمن" را تکرار می‌کنند! 🔹 چگونه می‌توان این حجم از واقعیّت‌های مثبت و درخشان و اخلاقی را ندید و برجسته نکرد، امّا چند "تخلف موردی و جزئی" را بزرگ‌نمایی کرد و دربارۀ اتّفاقی که گویا نیروی انتظامی در آن مقصر نیست و ناخواسته و طبیعی بوده، حکم قطعی راند و صدر تا ذیل نظام جمهوری اسلامی را متهم کرد؟! 🔸 ۴. روشن است که بخش عمده‌ای از کم‌حجاب‌ها و حتّی بی‌حجاب‌ها، "عناد" و "خصومت" ندارند و رفتارشان را نباید حمل بر "معارضۀ سیاسی" کرد. اینان یا "نمی‌دانند" و "ناآگاه هستند" و یا با وجود علم به فلسفه و حدود حجاب، چون گرفتار "نقص درونی" و "هوای نفس" هستند، تبرّج می‌کنند. 🔹 در مرحلۀ نخست، باید تمام توان خویش را برای "هدایت" و "همراهی" اینان به کار گرفت و "مخالف" و "دشمن" نتراشید و خاکستری‌ها را "بدبین" و "بددل" نکرد، امّا اگر پس از تلاش فرهنگی و دعوت فکری و استدلال نقلی و عقلی، باز کسانی اصرار بر کشف حجاب داشتند، در اینجا نباید "میل فرد" را بر "مصلحت جامعه" ترجیح داد. 🔸 حاج‌قاسم نیز چنین چیزی را نخواسته است؛ چنان‌که در سخنرانی دیگری، تصریح کرده که باید "فضای جامعۀ اسلامی" از نظر اخلاقی، اَمن و مطمئن باشد، نه آلوده به فساد و تباهی. 🔹 آن دسته از دختران و زنانی که لجاجت می‌کنند و حاضر نمی‌شوند به "قانون شرع و نظام"، تن بدهند و در عرصۀ عمومی، "حداقل‌های پوشش" را بپذیرند، نباید انتظار داشته باشند که حاکمیّت از "مصالح معنوی و دینیِ جامعه"، عقب‌نشینی کند و به عدّه‌ای اندک، مجال "هوس‌بازی" و "شهوت‌رانی" در عرصۀ عمومی بدهد. 🔸 "حقّ جامعه" بر "حقّ فرد"، مقدّم است و دولت اسلامی موظّف است بر این اساس، از "حرام اجتماعی"، جلوگیری کند. در غیر این صورت، دولت اسلامی فقط به نام و در ظاهر، اسلامی است. 🔹 تأثیر "محیط" و "فضا" و "جامعه" بر فرد، بسیار گسترده است و هرگونه تساهل و غفلت در این زمینه، به بهای از دست‌رفتن سلامت معنوی و سعادت اخلاقیِ "جامعه" تمام خواهد شد. 🖋 مهدی جمشیدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی 🌐 🆔 @geraa_ir