من آدم کل‌کل و بحث و جدل نیستم، ولی اهل کلمه‌ام. اهل نوشتن و روایت کردن... اما هر روایت، هر واژه، هر وصف باید برخواسته از یک کنش باشه، یک حرکت، یک اتفاق... امروز که داشتم می‌رفتم خونه، سر راه یه سر به هایپرگوشت سر کوچه‌مون زدم تا مواد لازم جدیدترین غذایی که یاد گرفته بودم رو تهیه کنم، اما بسته بود... اینکه کلید مغازه گم شده بود یا انبارگردانی داشت یا دستگاه پوزش رو دزدیده بودن یا *چی* خدا می‌دونه... رفتم سراغ فروشگاه دومی و بعد از سفارش فیش رو گرفتم و ایستادم تو صف صندوق... اونی که نشسته بود پشت دخل به یکی از مشتریا گفت: نمیخرن چون بستنی مجانی پخش می‌کنه بین بسیجیا، خریدار که یک پسر جوون بود همینطور که داشت کارت می‌کشید گفت: آدم خودش هم باید یه‌ذره عقل داشته باشه... فهمیدم بحث میهنه... بحث داغ این روزا... کارت رو که کشیدم تصمیم گرفتم اینبار برای خاطر خدا، خرید کنم 😅 این شد که رفتم تو سوپر مارکت و هر آنچه از میهن موجود داشت، یک نمونه خریدم، وقتی اجناس رو گذاشتم رو نوار نقاله خانم فروشنده یه پوزخند زد و گفت: فقط همین؟ گفتم: روغن و نون باگت هم میخواستم که متاسفانه میهن نبود... 😁 کاش می‌دونستن که حماقت یه عده در تحریمِ بی‌منطقِ کالاهای باکیفیت وطنی، ما رو مصمم می‌کنه به استفاده از اونا... ما رو مطمئن می‌کنه که اون برندها دارن خدمات خوبی رو برای هموطناشون ارائه می‌دن که حالا محکوم شدن به بایکوت شدن از طرف یه عده که عقلشون به چشمشون هم نیست، به چشم بستنشونه!!! به صم بکم عمی فهم لایعقلون بودنشون... به فکر نکردن و دنبال حقیقت نبودن! ✅ @GgaroGhati https://eitaa.com/GgaroGhati