یک دوستی دارم که مورخه و روی تاریخ شفاهی ایران کار میکنه
یکی از سالمترین آدمهایی که تو عمرم دیدم
میگفت برای مصاحبه با کروبی رفتیم گفت سوییچ ماشینتون رو لطف میکنید سوییچ رو دادیم!
برگشتیم گفتند مقداری وسایل داخل صندوق عقب گذاشتیم...
باز کردیم دیدیم صندوق رو پر از برنج و چای و نخود و لوبیا کردن
نگهبان را صدا کردیم تا تمام وسایل را از ماشین خالی کنند...(بالا هم سکه خود حاجی رو نگرفته بودن)
کسی که با این کارها میخواست رای بگیره از آرای باطله شکست خورد و رفت پیش ننجونش...
کاش اینبار ملت این شام دهنده ها رو بفرستند آشپزخونه ننجونشون!
@Buh_LOL