🖊از مصاديق دستورالعملهاي ديني جهت تحقق هدف دوم، مي توان به مواردي مانند قوانين حكومتي تعاليم اخلاقي و حق الناس، حقوق متقابل انسانها، اخلاق و آداب زناشويي، اصول تربيت فرزند، مسائل مرتبط با امور اجتماعي و سياسي، اقتصاد ديني (مانند احكام خريد و فروش، بانكداري اسلامي، حرمت ربا، قرض الحسنه، عهود و عقود اسلامي) و مواردي مانند عدالت طلبي، ظلم ستيزي، تولي، تبري، امر به معروف و نهي از منكر، خمس، زكات، صدقه و... اشاره نمود. تعبير كلي و كلان اسلام از هدف دوم، برقراري «قسط» است. رعايت حقوق متقابل، عدالت همه جانبه و فراگير، برقراري و حفظ ارتباطي انساني و كريمانه ميان افراد و... از مشخصات جامعه برخوردار و از «قسط» است و بديهي است در چنين جامعه اي، حتي ارتباط انسان با محيط اطراف (مانند محيط زيست، گياهان، جمادات، جانوران و...) نيز ارتباطي سالم خواهد بود. 🖊در جامعه ايده آل ديني، انسان هايي كه در سايه هدف اول، به عاليترين درجات و مراتب بندگي و عبوديت رسيده اند، بدور از هرگونه تنش و تزاحمي، از زندگي در كنار هم لذت خواهند برد. جالب اينجاست كه از ديدگاه تعاليم اديان آسماني، ممكن است بواسطه لطف و كرم خداوندي، قصور و كوتاهي و غفلت بندگان در نوع ارتباطشان با خدا، قابل اغماض و بخشش باشد، ولي خداوند در مورد حق الناس هرگز كوتاه نخواهد آمد. ۱۶