بسم‌الله الرحمن الرحیم 🚨آقای عراقچی! فراموش نکردیم که دولت شما میدان را قربانی دیپلماسی می‌خواست 👈 قدرت موشکی برای شما برگه امتیازگیری پروژه سیاسی‌تان بود ژست دلسوزان منافع ایران را در نیاورید 👈پس از موفقیت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی در ایجاد مشروعیت بین المللی برای حمله به اسراییل و عملیات موفقیت آمیز سپاه پاسداران علیه رژیم صهیونیستی، عباس عراقچی از اعضای تیم مذاکره کننده دولت روحانی در گفتگویی خواستار مذاکرات سیاسی با اتکا به اتفاقات میدانی برای امتیازگیری شد. 👈عراقچی با اشاره به حمله ایران به اسراییل گفت: « مذاکرات سیاسی دست آوردهای میدانی را نقد می کند. هیچ مذاکره سیاسی بدون اتکا به مولفه های قدرت صورت نمی گیرد و به جایی هم نمیرسیم.باید پس از زدن ضربه نظامی وارد میدان سیاسی و امتیازگیری میشدیم و الان وقت ورود به میدان سیاسی و دیپلماسی است.» 👈هر چند عراقچی در این گفتگو محورها و طرف های مذاکره را مشخصا بیان نکرد  اما با توجه به اظهارات و عملکرد پیشین او و همکارانش می توان دریافت که منظور وی، مذاکره با آمریکا درباره مساله برجام و مسایل منطقه ای است. 👈 موضوعی که در دولت روحانی از آن به عنوان برجام 1 و برجام 2 یاد می شد. 👈اما برخلاف آنچه که عراقچی در این گفتگو ادعا می کند وی و همفکرانش در دولت قبل اساسا نه تنها میدان و دیپلماسی را هم جهت و هم سو با هم نمی دیدند بلکه میدان را در «تزاحم» با دیپلماسی تعریف می کردند. 👈 گفتگوی معروف محمدجواد ظریف درباره «میدان و دیپلماسی» تاکید بر این نکته بود که اقدامات منطقه ای ایران در سوریه و ... و توان موشکی مانعی بر سر راه دیپلماسی دولت قبل به حساب می آمد، این گزاره البته ناشی از تاثیرپذیری از راهبرد آمریکایی ها در مذاکرات بود، آمریکایی ها که به دنبال محدودسازی قدرت منطقه ای و نظامی ایران بودند دستیابی به توافقات بیشتر را منوط به حذف مولفه های قدرت میدانی کرده بودند. 👈بر اساس همین دیدگاه بود که روحانی نه حتی در جلسات خصوصی بلکه از پشت تریبون های عمومی به توان نظامی کشور حمله می کرد و مانور نظامی را هم در راستای ایجاد مزاحمت برای دیپلماسی دولتش می خواند: «برخی آمدند و تصویری از شهرهای زیرزمینی نشان دادند که برجام را برهم بزنند، روی موشک شعارهایی نوشتند تا برجام را برهم بزنند ولی مردم ما از همه اینها عبور کردند تا به امروز برسیم و شاهد پیشرفت بیشترمان در آینده شویم.» 👈از همین رو بود که بلافاصله پس از توافق برجام هسته ای ، برجام 2 با محوریت محدودسازی قدرت منطقه ای ایران در دستور کار قرار گرفت که البته با تذکر صریح رهبر انقلاب از سوی دولت قبل بالاجبار کنار گذاشته شد. 👈آنچه در برجام نیز اتفاق افتاد کاملا بر مبنای همین جهان بینی روحانی و ظریف بود. در توافق برجام هم آمریکایی ها توافق هسته ای را در گرو حذف قدرت و توانایی هسته ای ایران گرفتند؛ برای همین بود که دولت وقت در رسانه ها، انرژی هسته ای ایران را «عقیم» جلوه می داد و «منکوب» می کرد تا در عمل راحت تر بتواند خط به خط نقشه آمریکایی ها را برای از کارانداختن صنعت هسته ای ایران به اجرا درآورد؛ در قلب برنامه هسته ای ایران بتون بریزد و همان سرنوشتی را برای سانترفیوژها رقم بزند که آمریکایی ها و اسراییلی ها با استاکس نت نتوانسته بودند و البته در ازای این خوش خیالی ، «تقریبا هیچ» را نصیب ایران کردند. 👈به بیان دیگر در نظر عراقچی و ظریف و البته روحانی، میدان و سایر مولفه های قدرت ایران باید قربانی دیپلماسی مدنظر آنان بشود، هر چند که آنها دیپلماسی ایران و بهره گرفتن از سیاست و وجهه جمهوری اسلامی را برای دستیابی به منفعت های حزبی دولت متبوعشان می خواستند، اگر در این میان کوچکترین تزاحمی از سوی «میدان» برای برنامه سیاسی خود حس می کردند علیه آن هجمه می کردند. 👈درواقع آنچه که دستگاه دیپلماسی دولت قبل با عملکرد خود نشان داد به اجرا درآوردن این جمله هاشمی رفسنجانی بود که «دنیای فردا دنیای گفتمان هاست نه موشک ها». آنها معتقد بودند مسائل بین‌المللی و تنش‌ها صرفا باید از طریق گفتگو و تفاهم حل و فصل شوند، و در این بین مولفه قدرت نظامی را اصلا به حساب نمی آوردند یا صرفا آن را برگه امتیازی برای چانه زنی در مذاکرات تلقی می کردند 👈تحقیر قدرت نظامی ایران توسط ظریف با بیان این جمله «آمریکا با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد» در راستای همان نگاه کلان بود که قدرت نظامی ناچیز ایران باید قربانی دیپلماسی موثر «ما» بشود.