⚘می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود.
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود.
⚘با وضو آمد به قصد لیلة الفَرقَت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
⚘مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا
ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود
⚘دور محرابت نمیبیند ملائک را مگر؟
با چه رویی دارد این شمشیر میآید فرود
⚘ساقیا در سجده هم جام شهادت میزنی
اولین مستی که میخوانی تشهد در سجود
⚘کینهای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش
تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود
⚘رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان
از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود
⚘در وداعت با حسین اشک تو جاری میشود
دیدهای گویا از اینجا خیمهها را بین دود
⚘بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
میکشندش با لبان تشنه در بین دو رود
⚘با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟
✍قاسم صرافان
🆔
@gh_karimi