هدایت شده از قاف عشق
🔸غزلی در ابراز همدردی با در واکنش نسبت به دلم طاقت نمی آورد سنگینی این غم را که نادانی میان شهر می سوزاند پرچم را سفید و سرخ و سبزم را میان شعله ها انداخت سراسر سوخت پاییز و زمستان و بهارم را فقط پرچم نه! تصویر شهیدان را هم آتش زد چنان زخمی که از چرکیش می سوزاند مرهم را! چه سرها بر زمین افتاده تا بر قله ها باشد همین پرچم که دارد در دل خود اسم اعظم را به جای بوسه گاه عاشقان ای کاش می سوزاند هزاران بار این جسم به جانبازی مصمم را نیابد بین مردم محرم رازی اگر حیدر کجا باید ببارد آخر این بغض دمادم را؟ علی را ضربت شمشیر خصم ازپا نمی انداخت که یاری کرد بی مهری مردم ابن ملجم را! 🍃🌸 @ghafeshgh  👈👈