🍃🔹هنوز تبسم پیروزی انقلاب از لبان مردم ایران رخت برنبسته بود که شبیخون دشمن پائیز طلایی وطن را تیره و تار کرد و دشمن به خاک ایران تاخت. 🔹جنگ شروع شده بود و آتش خصم هم چنان به خرمن ها می افتاد. نا امنی در گوشه و کنار شهرها و روستاها دیده می شد. 🔹دشمن دیگر آداب رزم را به هم ریخته بود. زخمی و اسیر، زن و کودک هیچ کدام برایش فرقی نمی کرد. تمام جهان به پشتوانه ی دیوانه ی بغداد نشین آمده بودند و او در مصا ف با دلاور مردان و شیرزنان ایران خصمانه می جنگید. 🔻در عصر یک روز پاییزی که خش خش برگ ها زیر پای مسافران زمان، دعاگوی آرزوها می شدند و سرخی غروب ، شرمگین لحظات جاری، صدای آژیر، زفیر مرگ را در گوش شهر پیچاند و قاصدی از بهشت خلعتی هدیه آورد، و او که با دستان همیشه به آسمان بلندش، دعاگوی رزمندگان بود خود رزمنده ای شد و با لباسی به رنگ خون سندی شد بر مظلومیت و بی عدالتی. 🍃🔻امام خامنه ای: آن روزها دروازه ای برای شهادت باز بود واین روزها معبری تنگ، هنوز هم برای شهید شدن فرصت هست. دل را باید صاف کرد. 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈