بهشت ؛ طبقه هشتم... چند روزی که زندگی کردیم! روایتی زیبا از اردوی سراج مشهد 🌹 ❤️ با دوستانی که برایم همچون خانواده عزیز هستند، تصمیم گرفتیم به مشهد مقدس سفر کنیم. از همان لحظه‌ای که تصمیم گرفته شد، شور و هیجان در دل‌های همه ما جاری بود. با اتوبوس به سوی مشهد حرکت کردیم، و هر لحظه از سفر پر از خنده و شادی بود. 💛 ‌جاده‌های طولانی و گاهی خسته‌کننده، با حضور دوستان و گفتگوهای دلنشین به یک سفر دلپذیر تبدیل شده بود. در هر توقفگاهی، لبخندها و شوخی‌ها همراه ما بود و لحظات ناب و فراموش‌نشدنی برایمان رقم میزد 💚 به محض رسیدن به مشهد، با احساسی از آرامش و اشتیاق به سوی اردوگاه امام رضا (ع) رفتیم. اقامت در این اردوگاه، ما را با دیگر زائران آشنا کرد و فرصت‌های جدیدی برای برقراری ارتباط و اشتراک تجربه‌ها به وجود آورد. 💜 روزهایمان در مشهد پر از خاطرات خوب و چالش‌های کوچک بود. زیارت حرم امام رضا (ع)، لحظاتی از دعا و آرامش را برایمان به ارمغان آورد. هر بار که به حرم می‌رفتیم، احساسی از نزدیکی به خدا و شفاعت امام در دل‌هایمان جاری می‌شد. 🤍 چالش‌های مختلفی هم داشتیم؛ از گم شدن در کوچه‌های شلوغ مشهد تا پیدا کردن بهترین مسیر برای رسیدن به حرم. اما همین چالش‌ها بود که ما را بیش از پیش به هم نزدیک کرد و لحظاتی پر از یادگیری و همکاری را برایمان رقم زد. 🧡 شب‌ها در اردوگاه، دور هم جمع می‌شدیم و از خاطرات روزانه‌مان می‌گفتیم. صدای خنده‌هایمان در فضا می‌پیچید و قلب‌هایمان از محبت و دوستی گرم می‌شد. این سفر نه تنها فرصتی برای زیارت و عبادت بود، بلکه ما را به هم نزدیک‌تر کرد و دوستی‌هایمان را قوی‌تر ساخت. 💙 ‌به پایان سفر که نزدیک می‌شدیم، احساسی از شکرگزاری و رضایت در دل‌هایمان بود. ما به مشهد آمده بودیم تا دل‌هایمان را آرام کنیم و با باران رحمت امام رضا (ع) شسته شو کنیم. و این سفر، خاطراتی ماندگار در دل‌هایمان حک کرد که تا همیشه در یادهایمان باقی خواهد ماند. پایگاه خبری قلمدار ✍🏻 : @ghalamdar_nb