رسالت حوزه‌ی علمیه‌ی تمدن‌ساز حوزه علمیه در تاریخ اسلام و مذهب تشیع از جایگاه والایی برخوردار است که در عرف نقش اساسی آنها، تولید و ترویج علوم اسلامی و پاسداری از حریم دین اسلام و اعتقادات، معرفی شده است. اما باید توجه داشت؛ وظیفه و تکلیف حوزه‌های علمیه، تنها محدود به تولید و ترویج علوم و معارف اسلامی نیست بلکه رسالت اصلی آن‌ها، باز می‌گردد به استقرار این علوم در جامعه. یعنی حوزه علاوه بر مرکز تعلیم اسلام باید مرکز تحقق ناب اندیشه‌ی اسلامی در متن جامعه و در متن زندگی مردم باشد. به عنوان مثال، در بحث توحید، همزمان با تعلیم علم توحید با معرفت عرفانی و فلسفی، باید نقشه‌ی راهی همه‌جانبه برای استقرار توحید در جامعه ترسیم و اجرایی شود. از آنجا که علماء، وارثان انبیاء هستند؛ باید مأمور به همان هدف انبیاء باشند. از این رو طبق آیه ۲۵ سوره حدید که می‌فرمایند: "لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط"، همان‌طور که انبیاء برای اجرای قسط قیام کردند، جهاد نمودند و با دشمنان مقابله و مقاتله کردند؛ باید خود حوزه نیز به تأسی از اولیاء و انبیاء چنین کند و این یعنی هدایت. همان عهدی که خداوند با انبیا می‌بست و تخطی از آن خروج از مأموریت آن‌ها بود و امروز تخطی حوزه‌ی علمیّه از این رسالتش همان نتیجه را خواهد داشت. حال که از الزامات اقامه‌ی قسط در جامعه تشکیل حکومت اسلامی و اجرای حکمرانی اسلامی است، حوزه علمیه باید نقش اصلی را در این مسیر داشته باشد. رهبر معظم انقلاب در این رابطه می‌فرمایند:«اَلعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَنبیاء».(الكافی، شیخ كلینی، ج‏ ۱، ص ۳۲) را باید شما محقّق کنید. نمی‌گویم حتماً باید شما در رأس جامعه باشید... امّا شما به عنوان عالم دین و متخصّص دین موظّفید که اسلام را در خارج، در محیط زندگی محقّق کنید؛ این وظیفه‌ی ما است. این کاری است که امام بزرگوار کرد. (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، بیانات در دیدار طلاب حوزه‌های علمیه) از سوی دیگر به‌طورقطع به انجام رساندن چنین رسالتی، دشمن‌برانگیز خواهد بود، از این‌رو روحانیت باید منشی انقلابی داشته و مدام در حال مبارزه و مقابله با دشمنان باشد و شايسته است که راه و رسم و شیوه و ترفندهای دشمن را بداند و در این صورت است که به جایگاه واقعی خودش نزدیک خواهد شد. بنابراین، حوزه علمیه از یک سو به واسطه علم محور بودن به تولید و توزیع معارف دینی به شیوه علمی می‌پردازد و از سوی دیگر به تحقق این علوم و اصول در جامعه مبادرت می‌ورزد و در هر دو مشغول مبارزه و مجاهدت در برابر دشمنان این اهداف والا خواهد بود. حال سؤال این است که بهترین شیوه و روش برای به ثمر نشستن این اهداف کدام روش است؟ برای تشخیص راه و بی‌راه باید به کدام سخن توجه داشت و حول کدامین محور چرخید؟ آیا می‌شود بدون هدایتگری و راهنمایی شخصی عالم، اندیشمند، شجاع و عادل، پا در این مسیر پر خطر نهاد؟ آیا می‌شود بدون ولایت، تمدن‌سازی کرد؟ آیا در عصر غیبت که ولایت فقها تعیین کننده است نباید به اندیشه و زوایای نگاه ولایت فقیه در رأس، بیش از پیش، عالِم و آگاه بود؟ آری! غیر از توجه و تمسک به ولایت فقیه در زمان غیبت، آنچه بیش از همه مورد تأکید قرار می‌گیرد هم‌نوایی با ولایت است. ما تا زمانی که از نظر روحی و فکری با ولی فقیه، هم‌قالب نشویم، نمی‌توانیم عملاً با ایشان هم‌سو باشیم. نمی‌توانیم قدم به قدم ایشان را همراهی کنیم و بدین‌ترتیب در کوره‌راه‌ها از هدف فاصله گرفته و با ایشان زاویه‌دار می‌شویم. بنابراین از اوجب واجبات، آشنایی دقیق با منظومه‌ی معرفتی، ارزشی و کنشی ایشان است تا آن‌جا که با خط مشی ایشان آن‌چنان آشنا شویم که قبل موضع‌گیری در بسیاری از موارد، موضعی هم‌سو با ایشان داشته باشیم و این یعنی همان پاسداری از اهداف انقلاب اسلامی. بنابراین بر حوزه‌ی علمیه است که بستر مطالعه و دقت و توجه نسبت به اندیشه‌ی رهبر معظم انقلاب را بیش از پیش فراهم سازد تا با پیروی از ایشان و هم‌سویی با نظراتشان در شکلی واحد و منسجم قدم در مسیر ایجاد تمدن نوین اسلامی گذاشته و از موانع درونی و بیرونی آن به سلامت عبور کند. ان‌شاءالله ✍زينب نجیب @ghalamenajib