البته اگر چیزی جزو مقرّرات باشد و کسی برخلاف آن مقرّرات رفتار کند «دولت» برخورد می‌کند. درعین‌حال آن چیزی که در «اساس» لازم است و مهم‌تر از همه است، آشنا کردن ذهن‌ها با «اهمیت حجاب» است؛ یعنی؛ حجاب را ازلحاظ «شرعی» و «منطقی» تفهیم کرد و «استدلال صحیح» را در مورد «رعایت حجاب» در ذهن‌ها «راسخ» کرد. (بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات، 04/12/1377) حجاب میان زن و مرد از دیدگاه اسلام منطبق بر یک «حکمت» است. باید  دانست که حجاب به‌هیچ‌وجه مانع و محدودیتی برای ورود زن در عرصه‌های گوناگون «علمی»، «فرهنگی»، «سیاسی»، «مبارزاتی»، «انقلابی» و «نظامی» ایجاد نمی‌کند. (دیدار زنان نماینده در مجلس شورای اسلامی با رهبر انقلاب30/04/1376) همچنین باید «خصوصیّات» زن در این «گفتمان» مانند «کرامت زن»، «عزت زن»، «ظرافت زن»، نه‌فقط ظرافت جسمی بلکه ظرافت ساختمان فکری و عصبی و ظرافت کارکردی او گفته شود.( بیانات در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی، 21/02/1392) [3] در روش دوم از بخش اول، ما ملزم به‌نوعی برخورد قاطعانه همراه با امر کردن هستیم. «قاطعیت» برخورد فیزیکی و جسمانی نیست و اصلاً توصیه نمی‌شود؛ باید «گفتن» و «تذکّر دادن»، با اخلاق خوب همراه باشد و «آمر به معروف و ناهی از منکر» خود به آنچه امرونهی ‌می‌کند، عالم و عامل باشد. باید دانست که امرونهی، یعنی دستور دادن و این غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبت - نه با خشونت – باید انجام داد. (بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، 22/02/1382) در سال شصت‌وچهار عدّه‌ای از جوانان در خیابان‌ها به بدحجاب‌ها حمله می‌کردند. امام با این جوانان مخالف بود؛ درحالی‌که امام، آن مرد شجاع و بی‌نظیری است که مسئله‌ی حجاب را به این کشور برگرداند و در همان ماههای اوّل پیروزی انقلاب فرمودند: «زن ها باید باحجاب بیایند»! این همان امام است؛ امّا درعین‌حال با آن روش، مخالف بود و ایستادگی کرد.( دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلام، 14/12/1376) بنابراین مشهود است که امامین انقلاب رویکرد متفاوتی نسبت به این مسئله دارند و معتقدند که دل آن خانم بی‌حجاب نیز متعلق به این «جبهه» است؛ جان او، دلباخته‌ی به این «اهداف» و «آرمان»هاست و اگر او یک نقصی دارد ما نیز نقصی داریم. با این نگاه و با این روحیه باید برخورد کرد. (بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی19/07/1391) [4] در بخش دوم یعنی در بخش مقاومت فرهنگ حجاب، شفافیت و وضوح در مرزهای فرهنگی با دشمن مهم‌ترین قاعده است. درواقع مقاومت فرهنگی در مقابل تحمیل سبک زندگی غربی آورده می‌شود و مرزبندی با کفر یکی از راهکارهاست. لیکن در مقاومت فرهنگی، ما دو مرحله‌داریم یکی «شبهه زدایی و مغالطه زدایی» از این مفهوم والای قرآنی‌ست تا جلوی کج‌فهمی‌ها و روایت‌های جعلی گرفته شود که در اینجا مجالی برای پاسخ به شبهات نیست و فقط به روش آن اشاره‌ای شد. و مرحله‌ی بعد نیز مرحله «تهاجم» است که جایگزین «تدافع» می باشد. چراکه رهبر معظم انقلاب در مسئله زن می‌فرماید: «موضع شما تدافعی نیست؛ تهاجمی است.». ( بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت امور خارجه، 15/05/1383)چراکه این زن در فرهنگ و دنیای غربی به «ابتذال» کشانده شده، «تحقیر» و به او «اهانت» شده است. بنابراین، «گفتمان اسلام»، «زنِ حقیقی» است و این گفتمان باید به‌صورت «تهاجمی» و «طلبکارانه» مطرح شود، یعنی؛ نه‌تنها اعتراض آن‌ها به‌اجبار حجاب بی‌جاست بلکه ما نیز به‌اجبار بی‌حجابی در غرب معترضیم. و نه‌تنها رویکرد آن‌ها را ستایش مقام زن نمی‌دانیم بلکه معتقدیم مقام زن در تمدن غرب به مسلخ رفته است. پس در کنار تبیین مفهوم خود حجاب و بیان شکوه زن لازم است به افشاگری مقاصد پلید دشمنانِ مقام زن نیز بپردازیم. در این زمینه‌ها خیلی باید متین برخورد کرد، «متین» و «منطقی»، دور از «احساسات بی‌مورد». باید «منطق استعماری غربی» را که آتش‌بیار معرکه است با دلایل روشن تبیین کرد.(بیانات در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور، 05/05/1401) گناه بزرگی که تمدن غرب در مورد زن مرتکب شده است، قابل جبران نیست. امروز در دنیا یکی از مهم‌ترین وظائف زن این است که جلوه‌گری کند، زیبایی‌های خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ ظلمی بالاتر از این وجود ندارد که انسانی را به اسارت ببرند و نام آن را آزادی بگذارند. این درحالی است ‌که احتجاب زن، تکریم زن است؛ احترام زن است؛ ایجاد حریم برای زن است. بزرگ‌ترین اهانتی که درزمینه‌ی مسئله‌ی زن انجام‌گرفته، همین است. اگر در یک جامعه‌ای مسئله‌ی بی‌حجابی و تبرّج زنان در محیط‌های عمومی محکوم شود، معترض می‌شوند اما اگر در یک جامعه‌ای عریانی زنان مطرح شود ما صدای اعتراضی نخواهیم شنید. @ghalamenajib