گریههای سیاسی....
پاییز و زمستان پارسال مدام از عدهای چه قشر سلبریتیهای نمکنشناس چه قشر مردم جاهل و فریبخورده مدام میشنیدیم که فرزندانمان کشته میشوند.
ادعایی که هیچوقت اثبات نشد و کذبی بود که دشمنان و مزدوران داخلی و خارجی، سلطنتطلبان، منافقین و...بر سر زبانها انداختند و رسانههای خارجی بر طبل آن کوبیدند.
این روند آنقدر ادامه یافت تا جایی که دیوانهوار اشک میریختند و به نام مرگ دختری اما به کام اهداف پشت پردهاشان از این اشکها بهره میبردند.
تاسفبار اینکه مردم سادهلوح تمام این نمایشها را باور کردند و خود نیز به این بازیهای شیطانی مبتلا شدند.
و این چنین شد که هر روز بر آتش اغتشاشات دمیده شد. که همهی آنها چه معاندین و چه جاهلین باید پاسخگو باشند.
حال پس از یک سال، دروغ و دغلِ همان سلبریتیهای بیشرافت افشا شد...آنها که روزی به قول خودشان برای ریختهشدن خون انسانهای بیگناه چنین عربده میکشیدند، امروز با دیدن این جنایات خفه شدهاند.
من کاری به این جماعت دو رنگ ندارم حساب آنها جداست. مخاطب سخنم مردم فریبخوردهی آن روزهاست. همانان که ادعا میکردند ما از غصهی جوانان پاک و معصوم به قرصهای اعصاب رو آوردهایم.
آیا امروز هم برای این همه کودک و زن به خاک و خون کشیده اشکی ریختهاید؟ از دیروز که مادران و کودکان در بیمارستان در آغوش هم تا ابد خوابیدند چند قرص اعصاب مصرف کردهاید؟ نکند امروز با تحلیلهای صدمن یک غاز همان رسانهها خود را توجیه میکنید؟
حواستان باشد، اینجا دیگر پای بازیهای سیاسی نیست...پای انسانیت است.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib