[4] در بخش دوم یعنی در بخش مقاومت فرهنگ حجاب، شفافیت و وضوح در مرزهای فرهنگی با دشمن مهمترین قاعده است. درواقع مقاومت فرهنگی در مقابل تحمیل سبک زندگی غربی آورده میشود و مرزبندی با کفر یکی از راهکارهاست. لیکن در مقاومت فرهنگی، ما دو مرحلهداریم یکی «شبهه زدایی و مغالطه زدایی» از این مفهوم والای قرآنیست تا جلوی کجفهمیها و روایتهای جعلی گرفته شود که در اینجا مجالی برای پاسخ به شبهات نیست و فقط به روش آن اشارهای شد. و مرحلهی بعد نیز مرحله «تهاجم» است که جایگزین «تدافع» می باشد. چراکه رهبر معظم انقلاب در مسئله زن میفرماید: «موضع شما تدافعی نیست؛ تهاجمی است.». ( بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت امور خارجه، 15/05/1383)چراکه این زن در فرهنگ و دنیای غربی به «ابتذال» کشانده شده، «تحقیر» و به او «اهانت» شده است. بنابراین، «گفتمان اسلام»، «زنِ حقیقی» است و این گفتمان باید بهصورت «تهاجمی» و «طلبکارانه» مطرح شود، یعنی؛ نهتنها اعتراض آنها بهاجبار حجاب بیجاست بلکه ما نیز بهاجبار بیحجابی در غرب معترضیم. و نهتنها رویکرد آنها را ستایش مقام زن نمیدانیم بلکه معتقدیم مقام زن در تمدن غرب به مسلخ رفته است. پس در کنار تبیین مفهوم خود حجاب و بیان شکوه زن لازم است به افشاگری مقاصد پلید دشمنانِ مقام زن نیز بپردازیم. در این زمینهها خیلی باید متین برخورد کرد، «متین» و «منطقی»، دور از «احساسات بیمورد». باید «منطق استعماری غربی» را که آتشبیار معرکه است با دلایل روشن تبیین کرد.(بیانات در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور، 05/05/1401) گناه بزرگی که تمدن غرب در مورد زن مرتکب شده است، قابل جبران نیست. امروز در دنیا یکی از مهمترین وظائف زن این است که جلوهگری کند، زیباییهای خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ ظلمی بالاتر از این وجود ندارد که انسانی را به اسارت ببرند و نام آن را آزادی بگذارند. این درحالی است که احتجاب زن، تکریم زن است؛ احترام زن است؛ ایجاد حریم برای زن است. بزرگترین اهانتی که درزمینهی مسئلهی زن انجامگرفته، همین است. اگر در یک جامعهای مسئلهی بیحجابی و تبرّج زنان در محیطهای عمومی محکوم شود، معترض میشوند اما اگر در یک جامعهای عریانی زنان مطرح شود ما صدای اعتراضی نخواهیم شنید. و برعکس «دستگاههای مسلط تبلیغاتی دنیا» سربلند میکنند، این نشاندهندهی این است که یک «فرهنگی»، «سیاستی» و «راهبردی» وجود دارد که سالهای متمادی است دنبال میشود. آنها حجاب را نماد یک حرکت «مذهبی» معرفی می کنند؛ در صورتی که بحث مذهب و غیر مذهب نیست؛ بحثِ این است که «سیاست راهبردىِ اساسىِ بنیانی غرب» بر «عرضه» شدن و «هرزه» شدن زن است و حجاب مخالف آن است. حتّی اگر حجاب ناشی از یک انگیزه و ایمان دینی و برآمده از مذهب هم نباشد، با آن مخالفت میکنند. حال جمهوری اسلامی در مسئلهی زن باید بهطور صریح و بدون هیچ مجامله، حرف خودش را که عمدتاً اعتراض به نگاه غربی و این نامعادلهی ظالمانهی غربی است بگوید.
[5] بنابراین با مرور اندیشه رهبری که ما را به این دو رویکرد رهنمون میکند میتوان به این نتیجه رسید که مسئله حجاب علاوه بر حکم الهی و قانون نظام اسلامی، یک امر فرهنگی بوده و بدین ترتیب موضعی فرهنگی میطلبد. هرچند خضوع در برابر احکام دین و قوانین نظام اسلامی وظیفهی تک تک افراد جامعه است و تخطی از قانون نیازمند برخوردی مناسب است اما به طور قطع بسترسازی برای تحقق آن لازم است.
مسئله حجاب را میتوان با جهاد تمام عیار تبیین در کنار وضع قانون حجاب به مقصد رساند و کوتاهی افراد جامعه و مخصوصا متولین امر را در این مسئله توجیه نکرد و تنها با راهکار «برخورد با بیحجابی» حل شده نپنداشت.
@ghalamenajib