عاقبت ظریف
نمیدانم چرا وقتی صحبتها و حرکات، خوشحالیها و عصبانیتهای آقاي ظریف را در این چند روز کنار هم میگذارم، احساس میکنم از تعادل خارج شده است.
گاهی آنقدر خوشحال است که چشمانش از حدقه بیرون میزند، گاهی آنقدر میخندد که ته حلقه او را میبینیم، گاهی آنقدر عصبانی است که منتظرم کفش خود را درآورده، به طرف منتقد پرتاب کند، و گاهی آنقدر جدی میشود که صحبتهای پر از تفرقهی خود را با سخنان حضرت زینب مقایسه میکند.
این روزها تا توانست از قرآن و تاریخ به نفع دیپلماسی خود بهره برد.
برای او نگرانم...
ای کاش برای شخصی بهتر از پزشکیان اینچنین یقه پاره میکرد...
✍زينب نجیب
@ghalamenajib