📝ادامهی مطلب
سلمان با چشمان خود دید که همسایهها، با اشک و آه، پیکرِ پاکِ پدر و خواهر کوچک عطیه، اسماعیل چهارروزه و مادرِ جوان را در حالی از زیر آوار خارج میکردند که سرِ مطهرِ عطیه و اسماعیل شیرخوار در اثر اصابت فسفر سفید، کاملا متلاشی شده بود و بقایایِ صورت تا پایین سینه کاملا سوخته بود.
آری! درست شنیدید، فسفر سفید. همان مادهی سفید رنگ مشتعل شونده و دودزا كه برای توليد بمب های آتش زا استفاده میشود و رژیم کودککش صهیونیست از آن در جنگ استفاده میکنند. ما که دیدهایم میدانیم، این ماده که در مجاورت هوا مشتعل شده و فقط در خلا از سوختن متوقف میشود، فلز و شیشه را هم آب میکند، با گوشت و پوست و استخوان شهدای مظلوم ما چه کرده... و از همان لحظه ترس اصابت این بمب خطرناک و سوزاننده، به سر و بدن کودکانمان خواب را از همهما ربوده و بیشتر از خود، نگران طفلان معصوممان هستیم و باز به خدا میسپاریمشان...
و حالا سلمان مانده و اینهمه داغ. داغی که این روزها بیشتر فلسطینیهای نوار غزه با آن دستوپنجه نرم میکنند، اما ارادهشان قویتر از قبل میشود، مخصوصا که دیروز شنیدم، یکی از همسایهها دو فرزندش را با دو فرزند برادرش در خانه جابهجا کرده که اگر یکی از خانهها در اثر اصابت بمب منفجر شد، از یک خانواده حداقل دو فرزند، دو مجاهد برای ادامهی نسلِ مقاومت، باقی بماند.
اما سلمان! امروز او نیز همچون همه فلسطینیان نوار غزه مادر جوان و اسماعیل ذبح شدهاش را با جگر پارهپاره به خدای ابراهیم سپرد و از او صبر زینبی طلب کرد و باز راهی میدان شد تا انتقام اینهمه مظلومیت و نسلکشی را از غاصبان بیمروت صهیونیستی بستاند. آری! امروز همهی ما عطیه، فرزندانمان اسماعیل، همسران و برادران و پسرانمان، سلمان هستیم و تا پیروزی نهایی حق در جبههی مقاومت و فلطسین عزیز و آزادی قدس شریف خواهیم ایستاد.
🖋آمنه عسکری منفرد
#طوفان_الاقصی
#مظلومیت_غزه
#فسفر_سفید
@ghalamnegaremonfared