♦️
آنشرلی پرغصهی قصهی ما
✍️ حمید احتشامکیا
♦️آنشرلی که خاطرتان است. دختری با موهای قرمز، همان دختر شاد و شنگول دهه شصتیها. آنشرلی قبل از آنکه اسیر آینهها شود و در قفس نامرئی فضای مجازی غرق شود، عاشق رنگ موهایش بود، اما افسوس از آن زمان که غرق آینهها شد، از خودش فاصله گرفت.
♦️یک روز موهایش را زرد میکرد و یکبار سبز. مرتب از خودش فاصله میگرفت. با هر رنگی که بر خود میزد یک لایه از خودش فاصله میگرفت.
♦️ آنشرلیِ زمان ما از موهایش شروع کرد و آنشرلیهای امروز همان فاصله و همان نارضایتی را در سایر اجزا و ابعاد بدن خود ادامه دادند. از لبولوچه تا پَروپاچه همه را به تیغ جراحی سپردند تا شاد شوند، اما افسردهتر از پیش شدند.
♦️امیدوارم حال آنهِی دلتان خوب باشد. اجازه دهید خودش باشد. همان دخترک شاد با موهای قرمز. او را خالقش اینگونه خاص و ویژه آفریده است، به همین زیبایی که میبینید! چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. هنگامی که پروردگارت تو را آفرید بهخود بالید و گفت: ﴿فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾ حرف آینهها را باور میکنی و حرف خالقت را نه؟
﴿وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا﴾ بهراستی چه کسی از خدا صادقتر است.
https://eitaa.com/ghalayaane_ghalam