🔹ایام بلوا ✍️حمید احتشام‌کیا 🔸آخرین پرده از یک نمایشِ سیاسی در کشور را با هم نظاره‌گر بودیم. سکانس‌ به‌ سکانس این نمایش، خنده‌های تلخی بر لبانِ آدمی می‌نشاند. 🔸این یادداشت را قبلا در نقد انتخاباتِ جاری یعنی انتخابات به سبک جمهوری اسلامی ایران نگاشتم که بنابر مصلحت، امشب و در پایان آخرین پرده از این طنز سیاسی منتشرش میکنم، تا نام‌مان در لیست بدخواهانِ نظام و تحریم‌کنندگانِ انتخابات جای نگیرد. 🔸همچنین لازم می‌دانم تأکید کنم، من هم مثل بسیاری از شما، برای تأییدِ استقلالِ نظام جمهوری اسلامی ایران و گفتن یک نه محکم به دولت‌های گرگ‌صفت و استعمارگرانِ پیرِ سلطه‌طلب، در انتخابات شرکت کردم، اما نقدم را هم می‌نویسم. 🔸اصول انتخابات به عنوان یک شور اجتماعی باید از شعور اجتماعی هم برخوردار باشد. شعور اجتماعی یعنی انتخاب یک دستگاه، انتخاب یک طرح و ایده، انتخاب یک جریان فکری، انتخاب یک برنامه مدون، نه انتخاب یک فرد حقیقی بماهو حقیقی. 🔸فرض کنید سه یا چهار جریان فکری در کشور وجود دارد که هر جریان، رویکردهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را دارد و خروجی هر جریان چه در قالبِ وضع قانون و چه در قامتِ نحوه اداره کشور، مشخص است. آن وقت شما مثلا طرفدار آزادسازی قیمت‌ها هستید و یکی طرفدار اقتصاد دستوری؛ اینجا انتخابات معنادار می‌شود. یکی طرفدار فیلترینگ و دیگری ضد فیلترینگ است. اینجا انتخابات معنادار است. 🔸هر جریان فکری باید با استفاده از راه‌کارهای موجود از سالیان قبل دیدگاه‌های خود را مطرح کند تا هم فکرش شناخته شود و هم نقدش بر رویکردهای رقیب. خلاصه بدون احیای این احزاب و انجمن‌ها، انتخابات فقط یک نمایش و بیشتر یک طنز سیاسی است. 🔸ناگهان شهر پر می‌شود از تصاویر و نام‌های افرادی که بر در و دیوار چسبیده‌اند. کاندیدا مثل قارچ از زمین و زمان می‌رویند و در بین شاخه‌های درختان یا پایه‌های چراغ‌ِ برقِ خیابان در هم وول می‌خوردند. بعضی درحالی‌که از پُل‌ها و معبرهای هوایی آویزانند، ازِمان تقاضای رٲی دارند. 🔸گاهی چنان در هم چپیده‌اند که نام یکی‌شان با نام‌خانوادگی دیگری خوانده می‌شود. این درهم تپیدن‌ها و چپیدن‌ها مهم نیست، مهم آن است که برای اولین‌بار است که می‌بینی‌شان و هیچ نمی‌شناسی‌شان. 🔸 مهم‌تر اینکه در یک پیام یا طی یک سخنرانیِ آتشین، باید تصمیمت را بگیری و الا به کبیره مبتلا شده‌ای که چرا رأی نمی‌دهی .... 🔸واقعا این انتخاباتی که ما دیدیم، نمایشی نیست؟ آیا می‌توان از این نامزدهای انتخاباتی یک صورت‌بندی منطقی ارائه داد؟ آیا می‌توان لوازم منطقی انتخاب هر یک از کاندیدا را تعیین کرد؟ چقدر رایج است که ما به یک فرد رأی می‌دهیم و بعد در برابر تصمیمات و انتخابات آن فردِ منتخب غر می‌زنیم و موضع می‌گیریم که چرا به فلان لایحه رأی داده یا چرا به فلان لایحه رأی نداده؟ خوب اگر شما به جریانی رأی داده‌اید که بالطبع مدل فکر و اندیشه‌اش این است که آن لایحه را قبول ندارد، دیگر اعتراض چرا؟ 🔸البته از آنجا که نه جریان‌های فکری در کشور آنقدر گسترده و پویا است و نه کثرت احزاب آن‌چنان جدی، بدیهی است که ملت هم صرفا براساس یک جو رسانه‌ای به فردی رأی می‌دهند که توابع بعدیش آنچنان که بعدا روشن می‌شود، روشن نیست. 🔸خلاصه اگر می‌خواهیم انتخابات از این وضع مضحک و نمایشی درآید، لازم است انجمن‌ها و احزاب سیاسی به دور از نگاه‌های امنیتی، احیاء و پویا شوند. انجمن‌ها نیز باید با کار و فعالیت جدی، ضمن نقدِ علمیِ وضع موجود و نظریه‌پردازی در حکمرانی، به تربیت نیروهای انسانیِ کارآمد بپردازند و در یک فرآیند بلند‌مدت و منضبط، نمایندگان خود را به جامعه بشناسانند تا در وقت انتخابات شاهد چنین بلوایی نباشیم. 🔸مردم ما نیز لازم است از طریق همین احزاب و انجمن‌ها و همچنین از طریق رسانه‌های دیگر بدانند وضع موجود، محصول چه تصمیماتی و هر تصمیم، محصول چه تفکراتی و هر فکر، محصول کدام جریان فکری است تا بتوانند تغییر را به معنای واقعی و نه نمایشی رقم بزنند. @ghalayaane_ghalam