🔹اگر با مردمانت احساسی رفتار کردی، منتظر پاسخ منطقی نباش ✍️حمید احتشام‌کیا 🔸در این یادداشت می‌خواهم از یک راهبرد و استراتژی غلط که متأسفانه و معمولا توسط مسئولان ارشد لشکری و کشوری در حکمرانی اکنون ایران اتخاذ می‌شود بنویسم. 🔸منظورم از راهبرد غلط، با مسائل کشور است. این مواجهه ناشی از عدم درک صحیح از کارایی هیجانات و احساسات ملی است. 🔸ابتدا باید تأکید کنم که انسان از منظر کنش‌شناختی و در راستای صدورِ فعل یا کنشگری به نوعی از علم و آگاهی نیاز دارد که «علم عملی» نام دارد؛ و همو از منظر معرفت‌شناختی و کشفِ واقع به نوع دیگری از علم وابسته است که «علم نظری» نام دارد. 🔸من این بحث را در مقاله‌ای با عنوان «تحلیل اختیار به‌مثابه علم فاعل و نسبت آن با علم عملی» بطور مبسوط توضیح داده‌ام و در اینجا قصد ندارم بحث تخصصی ارائه کنم. در صورت نیاز آن را در نشریه معرفت فلسفی، 1402، صص 59-74 پیگیری کنید. 🔸قصدم این است که تأکید کنم احساسات و هیجانات در انسان، منشاء علمی است که سرآغاز کنشگری یا سلسله‌جنبان فرآیند صدور فعل است. بنابراین در مقام صدور فعل یا اصطلاحا در مقام عمل و کنشگری، انسان به هیجانات و احساسات نیاز دارد، تا فعل مورد نظر را با قدرت و شدت هرچه بیشتر انجام دهد. 🔸کری‌خوانی یا رجزخوانی در میادین جنگ و نبرد یا میدان مسابقات ورزشی نیز به همین مطلب ارجاع دارد. جنگاوران برای تزریق قدرتِ بیشتر به عضلات خود و کسب انگیزه و روحیه مضاعف برای نبرد در لحظاتی قبل از شروعِ مبارزه، اقدام به توصیفاتی از خود یا اهداف و غایات خود می‌کردند که جملگی مبتنی بر هیجانات و احساسات است. 🔸این توصیفاتِ مبتنی بر احساسات که بخش عمده‌ای از ادبیات و فرهنگ ملل را نیز شکل داده است، بخشی از حکمت محسوب می‌شود اگر و فقط اگر در مقام عمل و اقدام و شورآفرینی استفاده شود؛ اما استفاده از این شیوه در مقام توصیف واقع بسیار خطرناک و نابخردانه است. 🔸اما اگر مسئولی در مقام توصیفِ واقعیت‌های جامعه بخواهد از این شیوه استفاده کند، این نه تنها حکمت محسوب نمی‌شود که عوام‌فریبی و توهین به شعور ملی نیز تلقی می‌شود. نوع وعده‌هایی که مسئولان لشکری و کشوری می‌دهند یا اغلبِ توصیفاتی که از وضع موجود به ملت گزارش می‌دهند، آن‌قدر که ریشه در احساسات و هیجانات دارد، فاقد اصالت و واقعیت است. 🔸شاید ما به اقتضاء انقلاب اسلامی 57 و بلافاصله وقوع در یک جنگ تحمیلی و ناخواسته، لازم بود بر روحیه حماسی و شوق‌آفرینی و احساسات خود تأکید کنیم، اما متأسفانه آن راهبرد همچنان ادامه دارد و رابطه مسئولان با ملت براساس همان رابطه گنده‌گویی و غیرواقع‌بینی ریشه دوانده و کسی هم حاضر نیست واقعیت‌ها را بر زبان جاری سازد. 🔸ما به هر دلیلِ شناخته یا ناشناخته‌ای، هم در نظام اقتصادی و بانکداری و هم در نظام آموزش و پرورش و هم در زیرساخت‌ها و منابع انسانی با مشکلات انبوهی مواجه‌ایم که از بازگویی آن پرهیز کرده و بجای آن مرتب و مکرر به ملت وعده سر خرمن می‌دهیم. 🔸هر دولتی که می‌آید بر طبل احساسات می‌کوبد که اقتصاد را رونق می‌دهیم، آموزش را شوکت؛ دلار را مهار می‌کنیم و مسکن را بپا، شغل می‌آفرینیم قطار قطار 🔸وقتی ملت براساس جدل و خطابه شکل گرفت، نتیجه‌اش می‌شود که رسانه‌ها از آن بهره می‌برند؛ اما اگر شاکله‌ی گوش و هوش ملت را براساس حکمت راستین و گفتمانِ مطابق با واقع تربیت کردیم و از پروپاگاندا و جدل و رتوریک و سیاه‌بازی و خلاصه حرف‌های مفتِ صد من ی غاز پرهیز کردیم، آنگاه می توانیم به آینده‌ای روشن امیدوار باشیم. 🔸مصلحت اندیشی‌هایِ بیهوده را باید کنار گذاشت. به فهم و هوش و گوش ملت باید احترام گذاشت. نوع مواجهه خود با مردم را باید اصلاح کنیم. واقعیت‌ها را باید بی‌هیچ ترس و هراسی با مردم در میان گذاشت. زمینه را برای تفکر برهانی و حکمی در ملت باید فراهم کنیم. 🔸نباید با و با ملت، کار خود را پیش‌گرفته و در عوض انتظار داشته باشیم جامعه با رسانه تعامل خردمندانه داشته باشد. که از طریق رسانه انجام می‌شود، بیشتر بر بستر هوش هیجانی و گوش احساسی جوامع طراحی می‌شود. پس بجای پاسخ رسانه‌ای، بستر را اصلاح کنیم. 🔺من تعجب می‌کنم از مسئولانی که ملت را معتاد نگه داشته‌ و به آنها می‌فروشند. 🔸بسیاری از مسائل و مشکلات کشور و از جمله عملکر صداو‌سیما و همچنین رشد و توسعه ساختارهای اداری نیز تحت تأثیر همین مواجهه احساسی و هیجانی مدیران و مسئولان لشکری و کشوری قابل ارزیابی است. @ghalayaane_ghalam