♦️به بهانه پخش سریال «پایتخت 6»:
متاسفانه این روزها رسانه ملی بیشتر از آن که رسانه ای مفید با برنامه هایی کاربردی باشد تبدیل به رسانه ای برای پخش سریال های طنزی که به ظاهر مثبت و خانوادگی ولی در عمل دارای پیام های منفی و تمسخرآمیز فراوان در زمینه مسایل دینی و.... می باشد شده است و از غایت و هدفی که رهبران جامعه در زمینه رسانه تعیین کرده بودند بسیار فاصله گرفته است به نظر می رسد زمان آن فرا رسیده که تحولی اساسی در ساختار برنامه های رسانه شکل بگیرد و به اهداف اصلی خود بازگردد.
✅به قلم ایراندخت
🔹نگاهی گذرا به صحبت های امام و رهبر در زمینه رسانه:
✅امام خمینی ره:
این سازمان(صداوسیما) باید صدرصد به صورتی باشد که با نهضت
#اسلامی بسازد نه اینکه ما بگوئیم رادیو و تلوزیون اسلامی هست ولی ببینیم یک حرف هایی در آن می زنند که به اسلام و به انقلاب لطمه وارد می آورد.
✅چون صدا وسیمای جمهوری اسلامی طوری تبلیغ کرده که ما مجوز داریم هر فساد و فحشایی را انجام دهیم تا مردم سراغ ماهواره نروند،
💢درصورتی که امام خمینی ره فرمودند: اگر صدا وسیمای شما
#صدر_صد اسلامی نباشد هنوز
#اسلام در مملکت شما پیاده نشده است.(1)
⭕️قابل توجه افرادی که فحشای صدا وسیما را با دفع افسد به فاسد توجیح می کنند
به راستی امام ره هم نمی توانستند کمی تخفیف بدهند؟
پس چرا فرمودند صدا وسیمای شما باید صدرصد اسلامی باید باشد
امام خمینی ره:
❌باید این دستگاه(صدا وسیما) دستگاهی باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را
#مبارز بار بیاورد، تمام را
#متفکر بار بیاورد، تمام اینها را آزادمنش بار بیاورد، از
#غربزدگی بیرون کند؛ (2)
💢بعد از گذشت 40 سال صدا وسیمای ما مردم را عاشق سلبریتی ها، عاشق فسق و فجور، عاشق اشرافی گری، در حقیقت ما را عاشق غرب کرده نه عاشق اسلام
(1)صحیفه امام ج21ص194
(2)صحیفه امام ج6ص399-400
مردهشور شاد کردن و جذب کردنتان را ببرد.
✅رهبر انقلاب اسلامی:
بنده یادم آمد یک ماجرایی را که سیّد قطب در یکی از کتابهایش نقل میکند که بنده هم در یکی از نوشتهها که مال سالها پیش است -مال قبل از انقلاب است- آن را از قول او نقل کردم. میگوید در یکی از شهرهای آمریکا داشتم میرفتم، رسیدم به یک کلیسایی؛ دیدم بغل کلیسا یک سالن اجتماعات است. آنوقت آنجا برنامه زدهاند «برنامهی شب»؛ برنامه را که خواندم، دیدم نوشته مثلاً موسیقیِ فلانجور، بعد موسیقی فلانجور، بعد آواز فلانجور، بعد یک شام سبک، بعد مثلاً جلسهی چنین؛ علاقهمند شدم بروم ببینم قضیّه چیست؟ گفت شب رفتم دیدم بله، یک سالنی است مثل یک کاباره! آنجا دخترها، پسرها، جوانها میآیند مینشینند، با هم مأنوس میشوند؛ آنجا هم برنامههایی هست روی سِن؛ موسیقی و مانند اینها هست؛ من هم تماشا میکردم وضعیّت اینجا را. بعد هم یک شام سبکی آوردند، دادند خوردیم و [بعد] مثلاً یک نوشابهای، چیزی؛ قسمت جالبش اینجا است؛ میگوید که شب چند ساعتی گذشت، آخرِ شب شد، دیدیم که کشیش -کشیشِ آن کلیسا که این سالن، مربوط به آن کلیسا است- با وقار تمام از یک طرف سِن وارد شد، رفت و یک مقدار از این کلیدهای برق را زد و بعضی از چراغها را خاموش کرد بعد هم کشیش رفت. میگوید من دیگر رفتم و نماندم. میگوید فردا رفتم سراغ آن کشیش، گفتم که خب این چه وضعی است؟ آخر شما روحانی هستید، شما آخوند هستید، مبلّغ دین هستید، این چه وضعی بود مثلاً شما دیشب با اینهمه جوان و این برنامهها؟ گفت که آقا، شما توجّه ندارید؛ من برای جذب کردن جوانها به کلیسا مجبورم این کار را بکنم؛ میگفت به او گفتم -حالا به تعبیر بنده-
#مردهشور این کلیسا را ببرد!خب بگذار بروند کاباره؛ [اگر] همان کارهایی که در کاباره میکنند، اینجا بنا است بکنند، خب بروند همان کاباره بکنند؛ چرا بیایند کلیسا؟
اگر قرار است که ما جوان را به فسق و فجور و عیش و عشرت و موسیقی حرام و از این قبیل چیزها بکشانیم، خب چرا اسممان را بگذاریم اسلامی؟ این که دیگر اسلامی نیست؛ این غیر اسلامی است، این ضدّاسلامی است. بنابراین جاذبهای که بنده میگویم تشکّل اسلامی باید پیدا کند، از این قبیل جاذبهها نیست، اینها ضدّ مصلحت است، ضدّ حق است؛ اینها خیانت به محیط دانشجویی است؛ جاذبه از راههای درست.
یکی از انواع ایجاد جاذبه این است که حرف نو پیدا کنید: «سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر»؛حرفهای نو.
۹۴/۴/۲۰
پ.ن: این خاطره را به بعضی از طنزهایی که این شبها از سیما پخش میشود تطبیق دهید.
منبع: ایراندخت (بانوی استراتژیست)